Meaning and usage of knob word
What is definition, meaning and usage of word knob

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Knob به فارسی با مثالهای کاربردی

knob “دستگیره” چیزی است که هنگام باز کردن در یا کابینت می کشید. معمولا گرد است:

  1. The knob on this door is really old.
  2. It’s an old door knob.
  3. To open the door, twist the knob and pull.
  4. The knob on this cabinet fell off.
  5. I have to fix the knob.
  1. دستگیره این در واقعا قدیمی است.
  2. این یک دستگیره درب قدیمی است.
  3. برای باز کردن در، دستگیره را بچرخانید و بکشید.
  4. دستگیره این کابینت افتاد.
  5. من باید دستگیره را درست کنم.

 

یک knob نیز در دستگاه های الکترونیکی برای تنظیم صدا و تنظیم وجود دارد:

  1. To find a radio station, you turn the tuning knob.
  2. To turn the volume up or down, you turn the volume knob. The volume knob on some radios turns the radio off.
  3. This amplifier has several different knobs.
  1. برای پیدا کردن یک ایستگاه رادیویی، دکمه تنظیم را بچرخانید.
  2. برای کم یا زیاد کردن صدا، دکمه صدا را بچرخانید. دکمه صدا در برخی رادیوها رادیو را خاموش می کند.
  3. این آمپلی فایر چندین دستگیره مختلف دارد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.