Meaning and usage of kink word
What is definition, meaning and usage of word kink

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Kink به فارسی با مثالهای کاربردی

Kink “پیچ خوردگی” یک مشکل است، چیزی که خم شده یا پیچ خورده یا درد شدید در بدن است،:

  1. I’ve got a kink in my neck. (My neck hurts in a particular spot.)
  2. The garden hose has a kink in it. (This prevents water from flowing through the hose.)
  3. There’s a kink in the wire. It has to be straightened out.
  4. We found a kink in the program that has to be fixed.
  1. من یک پیچ خوردگی در گردنم دارم. (گردنم در یک نقطه خاص درد می کند.)
  2. شلنگ باغ دارای پیچ خوردگی در آن است. (این کار از عبور آب از شیلنگ جلوگیری می کند.)
  3. پیچ خوردگی در سیم وجود دارد. باید صاف شود.
  4. ما یک پیچیدگی در برنامه پیدا کردیم که باید برطرف شود.

 

کلمه “kinky” یک صفت است:

  1. His hair is kind of kinky and curly.
  2. Bernice likes her kinky hair.
  3. That idea sounds kind of kinky. (This is not really good. The idea sounds lewd or strange.)
  4. He’s into weird kinky stuff.
  1. موهایش به نوعی گره خورده و مجعد است.
  2. برنیس موهای ژولیده اش را دوست دارد.
  3. این ایده یک جورهایی پیچیده به نظر می رسد. (این واقعاً خوب نیست. این ایده زشت یا عجیب به نظر می رسد.)
  4. او به چیزهای عجیب و غریب گره خورده است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b