Meaning and usage of kind word
What is definition, meaning and usage of word kind

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Kind به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “kind” معانی مختلفی دارد. در مثال‌های زیر، kind به عنوان صفت به معنی خوب استفاده شده است.

  1. The kind man donated his car to charity.
  2. The people who live across the street are very kind. They help their neighbors whenever they need help.
  3. A kind police officer helped us when our car went off the road.
  4. That was very kind of you. Thank-you.
  1. مرد مهربان ماشین خود را به خیریه اهدا کرد.
  2. مردمی که آن طرف خیابان زندگی می کنند بسیار مهربان هستند. آنها هر زمان که به کمک همسایگان خود نیاز داشته باشند به آنها کمک می کنند.
  3. وقتی ماشین ما از جاده خارج شد، یک افسر پلیس مهربان به ما کمک کرد.
  4. خیلی لطف کردی متشکرم.

 

“kind” نیز یک اسم است. جملات زیر نشان می‌دهد که می‌توانید هنگام توصیف دسته‌ها یا انواع از kind استفاده کنید:

  1. What kind of ice cream do you want, vanilla, chocolate, or strawberry?
  2. Gary is looking for a different kind of career. He’s tired of what he does now for a living.
  3. She’s the kind of person you can depend on.
  4. How many different kinds of ethnic groups are there in the United States?
  5. That’s the wrong kind of clothing for this weather. You need to wear something warmer.
  6. I bought the wrong kind of nails at the hardware store. Now I have to go back and get the right kind.
  7. What kind of weather do you like?
  8. He’s holding four of a kind. (This is a term used when playing poker. The suits of four cards match.)
  1. چه نوع بستنی می خواهید، وانیل، شکلات یا توت فرنگی؟
  2. گری به دنبال نوع دیگری از حرفه است. او از کاری که اکنون برای امرار معاش انجام می دهد خسته شده است.
  3. او از آن دسته افرادی است که می توانید به او اعتماد کنید.
  4. چند نوع قومیت مختلف در ایالات متحده وجود دارد؟
  5. این نوع لباس نامناسب برای این آب و هوا است. شما باید چیز گرم تری بپوشید.
  6. من نوع نامناسبی از میخ ها را از فروشگاه سخت افزار خریدم. حالا باید برگردم و نوع مناسب را بگیرم.
  7. چه نوع آب و هوایی را دوست دارید؟
  8. او چهار نفر را نگه می دارد. (این اصطلاحی است که هنگام بازی پوکر استفاده می شود. لباس های چهار کارت مطابقت دارند.)

 

“of” را به “kind” اضافه کنید تا اصطلاح “kind of” را تشکیل دهید. این یعنی کمی، به نوعی،.

  1. I feel kind of tired this morning. (I feel a little tired.)
  2. Jan looks kind of sick. (She looks a little sick.)
  3. That test was kind of difficult. (It was sort of difficult.)
  1. امروز صبح یه جورایی احساس خستگی میکنم (کمی احساس خستگی می کنم.)
  2. جان یه جورایی مریض به نظر میرسه (او کمی بیمار به نظر می رسد.)
  3. اون امتحان یه جورایی سخت بود (یه جورایی سخت بود.)

 

هنگامی که در مورد تکامل انسان ها یا همه انسان ها در سراسر جهان، گذشته و حال صحبت می شود، کلمه “kind” نیز به کلمات “man” یا “human” اضافه می شود:

  1. Humankind should learn lessons from its past.
  2. The origin of mankind is an interesting thing to study.
  1. بشریت باید از گذشته خود درس بگیرد.
  2. منشا بشر چیز جالبی برای مطالعه است.

توجه: کلمه kindly قیدی است که اغلب هنگام درخواست استفاده می شود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.