بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Key به فارسی با مثالهای کاربردی
key چیزی است که یک قفل را باز می کند. اگر چیزی قفل است، برای باز کردن آن به یک کلید نیاز دارید. اما شما همچنین می توانید از کلمه “key” به عنوان یک صفت یا به عنوان اسم برای توصیف چیزی که بسیار مهم یا ضروری است استفاده کنید:
- Bill has become a key member of the organization. (In this sentence, “key” is an adjective.)
- Dan is a key player on our team. Without him, we might lose.
- A key part of the machine is missing, so it won’t work until we find it.
- What’s the key to her success? (In this question, “key” is a noun.)
- A good education is a key to success in life.
- Understanding how the verb “be” changes is a key part of understanding how to form the passive voice.
- بیل به یکی از اعضای اصلی سازمان تبدیل شده است. (در این جمله key یک صفت است.)
- دن یک بازیکن کلیدی در تیم ما است. بدون او، ما ممکن است شکست بخوریم.
- بخش کلیدی دستگاه گم شده است، بنابراین تا زمانی که آن را پیدا نکنیم کار نخواهد کرد.
- رمز موفقیت او چیست؟ (در این سؤال، key یک اسم است.)
- آموزش خوب کلید موفقیت در زندگی است.
- درک اینکه چگونه فعل “be” تغییر می کند، بخش کلیدی درک نحوه تشکیل صدای مفعول است.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.