بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Jaw به فارسی با مثالهای کاربردی
Jaw “فک” : قسمتی از دهان که باز و بسته می شود. این همان چیزی است که پایین تر است فک استخوان به نظر می رسد:
جی لنو یک مجری برنامه تاک شو در اواخر شب در ایالات متحده است که به داشتن فک بزرگ مشهور است. این یکی از برجسته ترین ویژگی های او است:
هنگامی که یک حیوان با دندان درشت دهان خود را به اندازه کافی باز می کند تا دندان های خود و قدرت عظیم دهان خود را نشان دهد، ما اغلب از کلمه “jaw” استفاده می کنیم.
- The alligator opened its jaws before it clamped down on an unsuspecting animal.
- The jaws of a rhinoceros can crush just about anything that goes between them.
- تمساح آرواره هایش را باز کرد قبل از اینکه به حیوانی بی خبر بچسبد.
- آروارههای کرگدن میتوانند تقریباً هر چیزی را که بین آنها قرار میگیرد خرد کند.
در دهه 1970، یک فیلم محبوب در مورد یک کوسه سفید بزرگ، بسیاری از مردم را از رفتن به داخل آب ترساند. عنوان فیلم بود آرواره ها
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.