بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Inventory به فارسی با مثالهای کاربردی
از کلمه inventory “موجودی” برای توصیف محصولات و لوازمی که یک فروشگاه یا سازمان به منظور انجام تجارت در دسترس است استفاده کنید.
- Bob needs to take inventory today.
- The company’s inventory is taken at the end of the month.
- Sophia does the inventory for her store.
- It’s important to account for inventory.
- Some inventory is lost because of shoplifting.
- Many big stores do inventory after the store has closed for the evening.
- Computers help manage inventory.
- Have you ever taken inventory for a store? It’s very hard work.
- باب امروز باید موجودی تهیه کند.
- موجودی شرکت در پایان ماه گرفته می شود.
- سوفیا موجودی فروشگاه خود را انجام می دهد.
- حساب کردن موجودی مهم است.
- برخی از موجودی ها به دلیل دزدی از مغازه از بین رفته است.
- بسیاری از فروشگاه های بزرگ پس از بسته شدن فروشگاه برای عصر، موجودی را انجام می دهند.
- رایانه ها به مدیریت موجودی کمک می کنند.
- آیا تا به حال برای یک فروشگاه موجودی تهیه کرده اید؟ کار بسیار سختی است
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.