Meaning and usage of instant word
What is definition, meaning and usage of word instant

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Instant به فارسی با مثالهای کاربردی

اگر اتفاقی in an instant است، خیلی سریع اتفاق می افتد یا بلافاصله اتفاق می افتد.

  1. Microwaveable food is ready in an instant.
  2. There was an instant response by the police who arrived immediately after gun shots were fired.
  3. The medication prescribed by the doctor provided instant relief.
  4. Polaroid instant print cameras provided instant photographs that popped out from the camera itself.
  5. You can buy instant rice at the grocery store, but why not make regular rice? It’s already easy to make and it tastes better than instant rice.
  6. Instant mashed potatoes are also available at the grocery store, but why would you buy a box of instant mashed potatoes?
  7. Many Americans expect instant gratification for any sort of want or need. Instant gratification is part of the culture. (This means that if you want or need something, you should be able to get it immediately.)
  8. Coffee makers can make coffee in an instant. (The phrase, in an instant, is commonly used to mean that something will be available quickly.)
  9. I’ll have that for you in an instant.
  10. Fast food places have your order ready in an instant.
  1. غذای مایکروویو در یک لحظه آماده می شود.
  2. پلیس بلافاصله پس از شلیک گلوله به محل اعزام شد.
  3. داروهای تجویز شده توسط پزشک باعث تسکین فوری شد.
  4. دوربین‌های چاپ فوری پولاروید عکس‌های فوری ارائه می‌کردند که از خود دوربین بیرون می‌آمدند.
  5. شما می توانید برنج فوری را از خواربار فروشی بخرید، اما چرا برنج معمولی درست نکنید؟ درست کردن آن در حال حاضر آسان است و طعم آن بهتر از برنج فوری است.
  6. پوره سیب زمینی فوری نیز در فروشگاه مواد غذایی موجود است، اما چرا باید یک جعبه پوره سیب زمینی فوری بخرید؟
  7. بسیاری از آمریکایی ها برای هر نوع خواسته یا نیازی انتظار ارضای فوری دارند. لذت فوری بخشی از فرهنگ است. (این بدان معناست که اگر چیزی می خواهید یا نیاز دارید، باید بتوانید فوراً آن را دریافت کنید.)
  8. قهوه سازها می توانند در یک لحظه قهوه درست کنند. (عبارت، in an instant، معمولاً به این معنی است که چیزی به سرعت در دسترس خواهد بود.)
  9. من آن را در یک لحظه برای شما خواهم داشت.
  10. فست فودها سفارش شما را در یک لحظه آماده می کنند.

 

کلمه instantly “فورا” یک قید است:

  1. The pain relievers worked instantly.
  2. Meals were instantly prepared as soon as they were needed.
  3. ATM machines can instantly provide cash to people who have bank accounts.
  4. The money is available instantly.
  5. The police arrived instantly.
  1. مسکن‌ها فوراً عمل کردند.
  2. وعده های غذایی بلافاصله به محض نیاز آماده می شد.
  3. دستگاه های خودپرداز می توانند فوراً پول نقد را به افرادی که دارای حساب بانکی هستند ارائه دهند.
  4. پول فوراً در دسترس است.
  5. پلیس بلافاصله وارد شد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.