Meaning and usage of input word
What is definition, meaning and usage of word input

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Input به فارسی با مثالهای کاربردی

هنگام توصیف توصیه یا کمک یک شخص از کلمه “input” استفاده کنید. اگر چیزی برای کمک به مشکل یا موقعیتی دارید، این input شما هست.

  1. I welcome your input. (input = ideas; feedback)
  2. Thanks for your input.
  3. The CEO solicits input from his employees.
  4. Advisors provide valuable input for the people they serve.
  5. Input from the community helps city leaders decide on big issues.
  6. The administration ignored the input offered by the teachers at the school. This made the teachers very angry.
  1. از نظر شما استقبال می کنم. (input = ایده ها؛ بازخورد)
  2. با تشکر از ورودی شما.
  3. مدیر عامل از کارمندانش نظر می خواهد.
  4. مشاوران اطلاعات ارزشمندی را برای افرادی که به آنها خدمت می کنند ارائه می دهند.
  5. نظرات جامعه به رهبران شهر کمک می کند تا در مورد مسائل بزرگ تصمیم بگیرند.
  6. دولت نظرات ارائه شده توسط معلمان مدرسه را نادیده گرفت. این باعث عصبانیت معلمان شد.

 

کلمه “input” اغلب هنگام توصیف فرآیند ورود داده ها و اطلاعات از طریق رایانه استفاده می شود:

  1. An example of an input device for a computer is a keyboard.
  2. Users can input personal information on a touch screen. (input = fill in)
  1. نمونه ای از یک دستگاه ورودی برای کامپیوتر یک صفحه کلید است.
  2. کاربران می توانند اطلاعات شخصی را روی صفحه لمسی وارد کنند. (input = پر کردن)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.