Meaning and usage of hit word
What is definition, meaning and usage of word hit

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Hit به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه hit “ضربه” شبیه به کلمات

punch, strike, slap, bang, push, and beat

مشت زدن، ضربه زدن، سیلی زدن، ضربه زدن، هل دادن، و ضرب و شتم است.

اما این یک کلمه بسیار اساسی و رایج در زبان انگلیسی است، بنابراین مثال های زیر برای درک زمان یا نحوه استفاده از آن مفید است.

در اولین مجموعه مثال‌ها، کلمه hit یک فعل است. این یک فعل بی قاعده است:

ساده گذشته فعل ماضی
hit

ضربه زدن

hit

ضربه زد

hit

ضربه زده

مثال ها:

  1. A hockey puck hit him on the head. Someone hit the puck and the puck hit his head. He got hit on the head by a hockey puck.
  2. A baseball player tries to hit a baseball with a bat.
  3. A boxer hits his opponent with boxing gloves.
  4. A tennis player hits a tennis ball with a tennis racquet.
  5. If you are outside during a thunderstorm, you could get hit by lightning.
  6. People who drive cars might hit other cars as they are driving.
  7. A drummer hits the drums with drumsticks.
  8. A musician tries to hit the right notes when playing an instrument or singing.
  9. A pianist hits the keys of the piano when playing songs.
  10. A large ship might hit an iceberg when traveling on the ocean.
  11. A person who wants to ride an elevator hits a button to call an elevator or arrive at a certain floor. When you hit a button, you push the button.
  1. یک توپ هاکی به سر او اصابت کرد. یک نفر به جن زد و جن به سرش زد. او توسط یک توپ هاکی به سرش اصابت کرد.
  2. یک بازیکن بیسبال سعی می کند با چوب به توپ بیسبال ضربه بزند.
  3. یک بوکسور حریف خود را با دستکش بوکس می زند.
  4. یک تنیسور با راکت تنیس به توپ تنیس ضربه می زند.
  5. اگر در هنگام رعد و برق بیرون هستید، ممکن است با رعد و برق برخورد کنید.
  6. افرادی که ماشین سواری می کنند ممکن است در حین رانندگی با ماشین های دیگر برخورد کنند.
  7. یک درامر با چوب طبل به طبل می زند.
  8. یک نوازنده سعی می کند هنگام نواختن ساز یا آواز نت های مناسب را بزند.
  9. یک نوازنده پیانو هنگام پخش آهنگ، کلیدهای پیانو را می زند.
  10. یک کشتی بزرگ ممکن است هنگام سفر در اقیانوس به کوه یخ برخورد کند.
  11. شخصی که می خواهد سوار آسانسور شود، دکمه ای را می زند تا با آسانسور تماس بگیرد یا به طبقه خاصی برسد. وقتی دکمه ای را می زنید، دکمه را فشار می دهید.

 

کلمه “Hit” نیز معمولاً به عنوان اسم استفاده می شود:

  1. A baseball player tries to get a hit in order to get on base and score runs.
  2. Professional musicians hope to become popular by writing hit songs. He has a hit.
  3. Hit movies feature movie stars that attract audiences.
  4. When you go fishing, you might feel a hit on your line which indicates a fish has taken your bait.
  5. People with websites hope to get a lot of hits from people who visit their websites. This website gets a lot of hits every day.
  1. یک بازیکن بیسبال سعی می کند ضربه ای بزند تا روی بیس قرار بگیرد و دویدن را به ثمر برساند.
  2. نوازندگان حرفه ای امیدوارند با نوشتن آهنگ های موفق محبوب شوند. او ضربه ای دارد.
  3. در فیلم‌های پرطرفدار ستاره‌های سینما حضور دارند که تماشاگران را به خود جذب می‌کنند.
  4. هنگامی که به ماهیگیری می روید، ممکن است ضربه ای به خط خود احساس کنید که نشان می دهد ماهی طعمه شما را گرفته است.
  5. افرادی که دارای وب سایت هستند امیدوارند بازدیدهای زیادی از افرادی که از وب سایت آنها بازدید می کنند دریافت کنند. این وب سایت هر روز بازدیدهای زیادی را دریافت می کند.

 

عبارات محبوب بسیاری وجود دارد که شامل کلمه “hit” است.

  1. When a man likes a woman, he hits on her to get her attention. (hit on = try to attract)
  2. A woman can hit on a man in the same way.
  3. When you get an idea in your head, it hits you.
  4. When you find a solution to a problem, you hit on it.
  5. A person who gets mad, hits the roof.
  6. When you tell a person to leave, say “Hit the road.” (hit the road = get away from here)
  7. A person who travels somewhere also hits the road. (hit the road = travel)
  8. A negative reaction to medicine can hit you the wrong way.
  9. A positive reaction to food or drink hits the spot. That really hit the spot. (hit the spot = provide satisfaction)
  1. وقتی مردی از زنی خوشش می آید برای جلب توجه او به او ضربه می زند. (hit on = تلاش برای جذب)
  2. زن می تواند به همین شکل به مرد ضربه بزند.
  3. وقتی ایده ای به ذهنتان می رسد، به شما ضربه می زند.
  4. وقتی برای یک مشکل راه حلی پیدا می کنید، به آن ضربه می زنید.
  5. کسی که عصبانی می شود، به پشت بام می زند.
  6. وقتی به شخصی می گویید که برود، بگویید «به جاده بزن». (hit the road = از اینجا دور شو)
  7. شخصی که به جایی سفر می کند به جاده می زند. (hit the road = سفر)
  8. یک واکنش منفی به دارو می تواند به شما ضربه ای نادرست بزند.
  9. یک واکنش مثبت به غذا یا نوشیدنی به این نقطه برخورد می کند. که واقعا به نقطه ای برخورد کرد. (hit the spot = رضایت را جلب کنید)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b