Meaning and usage of guest word
What is definition, meaning and usage of word guest

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Guest به فارسی با مثالهای کاربردی

به شخصی که به یک مناسبت خاص یا به خانه شخصی دعوت می شود، guest “مهمان” گفته می شود.

  1. There were over 50 guests at their house.
  2. The people who threw the party mingled among their guests.
  3. A guest who got sick had to leave early.
  4. All of the guests had a good time.
  1. بیش از 50 مهمان در خانه آنها بودند.
  2. افرادی که مهمانی را برپا کردند در میان مهمانان خود مخلوط شدند.
  3. مهمانی که مریض شده بود باید زودتر می رفت.
  4. به همه مهمانان خوش گذشت.

 

کلمه “guest” همچنین برای افرادی که در هتل ها اقامت می کنند، مشتریان یک تجارت و افرادی که در برنامه های تلویزیونی ظاهر می شوند استفاده می شود.

  1. Hotel guests received a complimentary breakfast. (Breakfast was included in the cost of the room.)
  2. A guest at the hotel left a twenty-dollar tip for the housekeeping staff.
  3. Jay Leno had an interesting guest on his TV show last night.
  1. مهمانان هتل یک صبحانه رایگان دریافت کردند. (صبحانه در هزینه اتاق لحاظ شده است.)
  2. یکی از مهمانان هتل یک انعام بیست دلاری برای کارکنان خانه داری گذاشت.
  3. جی لنو شب گذشته مهمان جالبی در برنامه تلویزیونی خود داشت.

 

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.