Meaning and usage of grow word
What is definition, meaning and usage of word grow

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Grow به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی چیزی grow “رشد می کند”، اندازه آن افزایش می یابد. بزرگتر می شود. توسعه می یابد.

ساده گذشته فعل ماضی
grow

رشد کردن

grew

رشد کرد

grown

رشد کرده است

  1. Plants grow from seeds. (present tense)
  2. Children grow to become adults.
  3. Teenagers grow very quickly.
  4. My kids grew up fast. (past tense)
  5. The United States is growing in population. (present continuous tense)
  6. The U.S. has grown to over 315 million people. (present pefect tense)
  7. The website you’re on right now has grown to over 3000 pages.
  8. Ned has joined a company that is growing quickly. It’s a growing company.
  9. Did you grow anything in your garden last summer?
  10. We grew tomatoes last summer, but the squirrels got to them first.
  11. My neighbor grows potatoes. She has been growing potatoes for years. (present perfect continuous tense)
  1. گیاهان از دانه ها رشد می کنند. (زمان حال)
  2. بچه ها بزرگ می شوند تا بالغ شوند.
  3. نوجوانان خیلی سریع رشد می کنند.
  4. بچه های من سریع بزرگ شدند. (زمان گذشته)
  5. جمعیت ایالات متحده در حال افزایش است. (زمان حال استمراری)
  6. جمعیت ایالات متحده به بیش از 315 میلیون نفر افزایش یافته است. (زمان فعلی)
  7. وب سایتی که در حال حاضر در آن هستید به بیش از 3000 صفحه افزایش یافته است.
  8. ند به شرکتی پیوست که به سرعت در حال رشد است. این یک شرکت در حال رشد است.
  9. آیا تابستان گذشته در باغ خود چیزی کاشتید؟
  10. ما تابستان گذشته گوجه فرنگی پرورش دادیم، اما سنجاب ها ابتدا به آنها رسیدند.
  11. همسایه من سیب زمینی می کارد. او سال هاست که سیب زمینی می کارد. (زمان حال کامل استمراری)

 

کلمه growth “رشد” یک اسم است:

  1. The growth of the nation depends on immigration.
  2. The growth of a person is measured by feet and inches. Weight is also an indication of growth.
  3. This year our company is focused on growth over profits.
  4. There’s been an astonishing amount of growth in the Twin Cities in the last five years.
  5. There’s an odd growth on the base of this tree. (Sometimes a growth can be unwanted.)
  1. رشد ملت به مهاجرت بستگی دارد.
  2. رشد یک فرد با پا و اینچ اندازه گیری می شود. وزن نیز نشانه رشد است.
  3. امسال شرکت ما بر رشد بیش از سود متمرکز شده است.
  4. رشد شگفت انگیزی در شهرهای دوقلو در پنج سال گذشته وجود داشته است.
  5. روی پایه این درخت رشد عجیبی وجود دارد. (گاهی اوقات یک رشد می تواند ناخواسته باشد.)

 

کلمه “grown” به عنوان صفت استفاده می شود:

  1. Sam is now a grown man. He grew up fast.
  2. Sarah is a grown woman. She can decide who she wants to marry.
  1. سام اکنون یک مرد بالغ است. او به سرعت بزرگ شد.
  2. سارا یک زن بالغ است. او می تواند تصمیم بگیرد که با چه کسی ازدواج کند.

 

Grown up فردی است که بالغ شده است.

  1. After dinner was over, the grown ups sat around and drank coffee while the children played.
  2. There were a few grown ups at the park to keep watch over the kids.
  1. بعد از تمام شدن شام، بزرگترها دور هم نشستند و در حالی که بچه ها بازی می کردند قهوه می نوشیدند.
  2. چند بزرگ‌تر در پارک بودند تا مراقب بچه‌ها باشند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b