Meaning and usage of grant word
What is definition, meaning and usage of word grant

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Grant به فارسی با مثالهای کاربردی

To grant  “کمک مالی”: دادن چیزی با اهمیت یا ارزش به فرد یا گروهی دیگر است.

  1. The students were granted more time by their teacher to finish their project.
  2. The young artist was granted a stipend to create a mural.
  3. The government granted money to a community group to build a recreation center for neighborhood youth.
  4. Residents of the United States are granted certain protections under the Amendments to the U.S. Constitution.
  5. Aladdin was granted any wish by a powerful genie whom Aladdin rescued from a lamp.
  6. People are not always happy after their wishes have been granted.
  7. The Make a Wish foundation grants wishes to children with terminal illnesses.
  1. به دانش‌آموزان زمان بیشتری توسط معلمشان برای تکمیل پروژه‌شان داده شد.
  2. این هنرمند جوان برای ایجاد یک نقاشی دیواری کمک هزینه دریافت کرد.
  3. دولت به یک گروه اجتماعی پول اعطا کرد تا یک مرکز تفریحی برای جوانان محله بسازد.
  4. ساکنان ایالات متحده تحت اصلاحیه های قانون اساسی ایالات متحده از حمایت های خاصی برخوردار هستند.
  5. علاءالدین توسط یک جن قدرتمند که علاءالدین او را از چراغی نجات داد برآورده شد.
  6. مردم همیشه بعد از برآورده شدن آرزوهایشان خوشحال نیستند.
  7. بنیاد Make a Wish به کودکان مبتلا به بیماری های لاعلاج آرزو می کند.

 

کلمه “grant” نیز یک اسم است. در این مورد الف کمک مالی مبلغی است که توسط دولت ارائه می شود.

  1. The teacher received a grant to do some research.
  2. The government provided a block grant to the county for a neighborhood redevelopment project.
  3. A community group received a grant to restore an old historic building.
  1. معلم برای انجام برخی تحقیقات کمک هزینه دریافت کرد.
  2. دولت برای پروژه بازسازی محله کمک بلاکی به شهرستان ارائه کرد.
  3. یک گروه اجتماعی کمک هزینه ای برای بازسازی یک ساختمان تاریخی قدیمی دریافت کرد.

 

عبارت “taken for granted” در انگلیسی بسیار رایج است. هنگامی که شخصی نمی تواند اهمیت شخص یا چیز دیگری را گرامی بدارد یا اهمیت آن را تشخیص دهد، می گوییم که taken for granted هست.

take for granted / took for granted / taken for granted

بدیهی گرفتن / بدیهی گرفتن / بدیهی گرفتن

  1. Members of the community took for granted the value of their police department until they could no longer afford to keep it.
  2. We all took for granted the 300-year-old church until it was consumed by a fire.
  3. Denise is mad at her husband because she says he takes her granted.
  4. Not everyone has access to a good education, so you should never take it for granted.
  5. Don’t take your health for granted. You should try to take care of yourself.
  1. اعضای جامعه ارزش اداره پلیس خود را بدیهی می دانستند تا زمانی که دیگر توان نگهداری آن را نداشتند.
  2. همه ما کلیسای 300 ساله را بدیهی می دانستیم تا اینکه در آتش سوخت.
  3. دنیز از دست شوهرش عصبانی است زیرا می گوید که او او را قبول دارد.
  4. همه به یک آموزش خوب دسترسی ندارند، بنابراین هرگز نباید آن را بدیهی فرض کنید.
  5. سلامتی خود را بدیهی نگیرید شما باید سعی کنید از خودتان مراقبت کنید.

توجه: Ulysses S. Grant یک ژنرال مشهور در طول جنگ داخلی آمریکا بود. او بعداً هجدهمین رئیس جمهور ایالات متحده شد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.