Meaning and usage of follow word
What is definition, meaning and usage of word follow

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Follow به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه follow “دنبال کردن” فعلي است که هنگامی به کار مي رود که چيزي يا شخصي به دنبال چيز ديگري مي آيد يا مي رود.

  1.  The blue car is following the red car around the track.
  2. The children followed their teacher into the school.
  3. Summer follows spring; winter follows autumn.
  4. A suspect in the crime was followed by the police for several weeks.
  5. Cries for help immediately followed the destructive storm.
  6. The girl told the boy to stop following her.
  1.  ماشین آبی ماشین قرمز را در اطراف پیست دنبال می کند.
  2. بچه ها به دنبال معلم خود وارد مدرسه شدند.
  3. تابستان به دنبال بهار می آید؛ زمستان به دنبال پاییز می آید
  4. مظنون این جنایت چندین هفته توسط پلیس تحت تعقیب قرار گرفت.
  5. فریادهای کمک بلافاصله پس از طوفان ویرانگر.
  6. دختر به پسر گفت که دنبالش نرود.

 

گاهی اوقات کلمه “follw” به معنای درک آنچه یک شخص می گوید یا توجه به دستورالعمل ها است:

  1. Are you following? (Do you understand what I just said?)
  2. He’s not following the teacher’s instructions.
  3. If you don’t follow the directions, you’re going to make a mistake.
  4. By carefully following a recipe, it’s possible to make just about any kind of food.
  1. دنبال می کنی؟ (میفهمی چی گفتم؟)
  2. او از دستورات معلم پیروی نمی کند.
  3. اگر دستورالعمل ها را دنبال نکنید، مرتکب اشتباه خواهید شد.
  4. با پیروی دقیق از یک دستور غذا، تقریباً می توان هر نوع غذایی را درست کرد.

 

حرف اضافه “up” را به شکل “follow up” اضافه کنید. To follow up on something این است که مطمئن شوید که مشکلی ندارد.

  1. After the meeting, our supervisor followed up with an email that reminded everyone of what we discussed.
  2. A few days after Harriet was released from the hospital, the doctor made a follow-up visit to make sure she was feeling okay.
  3. Thanks for following up on that!
  1. پس از جلسه، سرپرست ما ایمیلی را پیگیری کرد که به همه چیزهایی را که در مورد آن بحث کردیم یادآوری کرد.
  2. چند روز پس از مرخص شدن هریت از بیمارستان، دکتر برای اطمینان از اینکه حالش خوب است، یک ویزیت بعدی انجام داد.
  3. از پیگیری آن متشکرم!

 

کلمه “following” را می توان به عنوان یک صفت استفاده کرد:

  1. When Bob’s refrigerator broke, he bought a new one the following week. (following = next)
  2. After learning of her mother’s death, she left to be with family members the following day. (the following day = the next day)
  1. وقتی یخچال باب خراب شد، هفته بعد یخچال جدیدی خرید. following = بعدی)
  2. او پس از اطلاع از مرگ مادرش، روز بعد آنجا را ترک کرد تا در کنار اعضای خانواده باشد. (the following day = روز بعد)

 

گاهی اوقات کلمه “follow” نشان دهنده علاقه شدید به چیزی است:

  1. Which sports do you follow?
  2. Do you follow the news?
  3. Have you been following the events in the Middle East lately?
  4. Hilary Clinton has many followers who believe in her as a leader. (follower = a person who likes or admires someone else.)
  5. She has a large following. (following = a large group of people who admire someone)
  6. He’s a dedicated follower of fashion.
  1. کدام ورزش ها را دنبال می کنید؟
  2. اخبار را دنبال می کنید؟
  3. آیا اخیراً رویدادهای خاورمیانه را دنبال کرده اید؟
  4. هیلاری کلینتون پیروان زیادی دارد که به او به عنوان یک رهبر اعتقاد دارند. (follower = شخصی که شخص دیگری را دوست دارد یا تحسین می کند.)
  5. او طرفداران زیادی دارد. ( following= گروه بزرگی از مردم که کسی را تحسین می کنند)
  6. او یک پیرو فداکار مد است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b