Meaning and usage of flake word
What is definition, meaning and usage of word flake

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Flake به فارسی با مثالهای کاربردی

flake “پوسته” :پوسته شدن یک چیز سبک و مسطح است که به طور طبیعی یا مصنوعی تولید می شود. پولک ها به اشکال مختلف می آیند.

  1. A cornflake is made from corn and is usually eaten for breakfast.
  2. I had a bowl of cornflakes for breakfast this morning.
  3. When snow falls during cold weather, the snow is in the form of a snowflake.
  4. When old paint peels off of the side of a building, it’s in in the form of a flake. The paint on this building is flaking off.
  5. When the word “flaky” is used as an adjective, this description can be good or bad.
  6. A cake can be flaky. A flaky cake is not too dense or hard. Instead, it’s light and airy. This is a good thing.
  1. کورن فلیک از ذرت تهیه می شود و معمولاً برای صبحانه مصرف می شود.
  2. امروز صبح برای صبحانه یک کاسه کورن فلکس خوردم.
  3. وقتی در هوای سرد برف می بارد، برف به شکل دانه های برف است.
  4. هنگامی که رنگ قدیمی از کناره ساختمان جدا می شود، به شکل یک پوسته در می آید. رنگ روی این ساختمان پوسته پوسته می شود.
  5. هنگامی که کلمه “فلکه” به عنوان صفت استفاده می شود، این توصیف می تواند خوب یا بد باشد.
  6. یک کیک می تواند پوسته پوسته شود. یک کیک پوسته پوسته خیلی غلیظ یا سفت نیست. در عوض، سبک و مطبوع است. این چیز خوبی است.

یک فرد می تواند flaky شود، اما این یک تعریف نیست. فرد flaky فردی است که رفتارش غیرعادی است، و همچنین ممکن است آن فرد به اهداف خاصی تعهد نداشته باشد یا تعهدات را فراموش کند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.