Meaning and usage of finance word
What is definition, meaning and usage of word finance

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Finance به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه finance “مالی” اغلب هنگام انجام تجارت استفاده می شود. چه پول دریافت کنید و چه تهیه کنید، دانستن این کلمه خوب است.

این جملات از “finance” به عنوان فعل استفاده می کنند:

  1. We need to finance a new car. (We need to get money from a lender, such as a bank.)
  2. The bank is going to help us finance the purchase.
  3. The mortgage was financed at an interest rate of five percent.
  4. The city is financing the construction of a new parking garage. (This sentence is in the present continuous tense.)
  1. ما نیاز به تامین مالی یک ماشین جدید داریم. (ما باید از یک وام دهنده مانند بانک پول دریافت کنیم.)
  2. بانک به ما در تامین مالی خرید کمک می کند.
  3. وام مسکن با نرخ بهره پنج درصد تامین شد.
  4. شهر در حال تامین هزینه ساخت یک پارکینگ جدید است. (این جمله در زمان حال استمراری است.)

 

شما اغلب می شنوید که کلمه “finance” به عنوان اسم در شکل جمع استفاده می شود.

  1. How are your finances? (you money situation)
  2. The company’s finances are a mess. (It’s hard to understand the flow of money, in or out.)
  3. After college, Jimmy hopes to enter the world of high finance. (high finance = a big bank that
  4. An accountant can give you very good advice about managing your finances.
  1. وضعیت مالی شما چطور است؟ (وضعیت پول شما)
  2. وضعیت مالی شرکت به هم ریخته است. (درک جریان پول، داخل یا خارج، سخت است.)
  3. پس از کالج، جیمی امیدوار است که وارد دنیای امور مالی شود. (high finance = بانک بزرگی که
  4. یک حسابدار می تواند توصیه های بسیار خوبی در مورد مدیریت امور مالی به شما بدهد.

 

کلمه “financial” یک صفت است:

  1. Their financial situation isn’t very good.
  2. A financial advisor can help them figure out how to save for the future.
  3. The financial world thought very little of the corporation’s second quarter results. (financial world = investors, banks, decision makers, etc.)
  4. Edna decided not to marry Fernando because she doubted his financial stability.
  5. Their financial house is not in order. (financial house = the financial condition)
  1. وضعیت مالی آنها خیلی خوب نیست.
  2. یک مشاور مالی می تواند به آنها کمک کند تا بفهمند چگونه برای آینده پس انداز کنند.
  3. دنیای مالی به نتایج سه ماهه دوم شرکت فکر نمی کرد. financial world = سرمایه گذاران، بانک ها، تصمیم گیرندگان و غیره)
  4. ادنا تصمیم گرفت که با فرناندو ازدواج نکند زیرا به ثبات مالی او شک داشت.
  5. خانه مالی آنها سر و سامان ندارد. (financial house = وضعیت مالی)

 

کلمه “financially” یک قید است:

  1. The country is financially stable. (It’s doing well.)
  2. They’re very well off financially. (They have a lot of money.)
  1. کشور از نظر مالی با ثبات است. (خوب انجام می دهد.)
  2. آنها از نظر مالی بسیار خوب هستند. (آنها پول زیادی دارند.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b