Meaning and usage of fast word
What is definition, meaning and usage of word fast

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Fast به فارسی با مثالهای کاربردی

هنگام توصیف سرعت یا حرکت زمان از کلمه fast “سریع” استفاده کنید. این کلمه شبیه quick “سریع” است.

  1. He’s a fast runner. (He’s quick.)
  2. She’s a fast worker. (She’s quick.)
  3. This new computer is really fast.
  4. The class went by fast. (It went by quickly.)
  5. Time goes by fast when you’re having fun.
  6. You said that too fast. Could you slow down, please?
  1. او یک دونده سریع است. (او سریع است.)
  2. او یک کارگر سریع است. (او سریع است.)
  3. این کامپیوتر جدید واقعا سریع است.
  4. کلاس به سرعت گذشت. ( گذشت به سرعت.)
  5. زمان به سرعت می گذرد وقتی شما سرگرم می شوید.
  6. خیلی سریع گفتی می توانید سرعت خود را کم کنید، لطفا؟

 

می توانید از “fast” به عنوان صفت یا قید استفاده کنید. در شکل مقایسه‌ای، ازfaster «سریع‌تر» و برای شکل فوق‌العاده از fastest «سریع‌تر» استفاده کنید.

  1. She’s fast. She’s a fast runner. She runs fast.
  2. This is going faster than we expected.
  3. He works the fastest of all the employees.
  1. او سریع است او یک دونده سریع است او سریع می دود.
  2. این سریعتر از آنچه انتظار داشتیم پیش می رود.
  3. او سریعتر از همه کارمندان کار می کند.

 

موارد دیگری نیز وجود دارد که از کلمه “fast” استفاده می شود:

  1. He’s living in the fast lane. (He spends a lot of money and parties all the time.)
  2. Live fast, die young. (If you try to have a good time all the time when you are young, drink a lot of alcohol or do drugs, you might die early.)
  3. She played fast and loose with the facts. (She lied.)
  4. These greens are fast. (In the game of gold, a fast green is the area near the cup. If the ball rolls quickly, we say the green is fast.)
  1. او در خط تندرو زندگی می کند. (او همیشه پول و مهمانی های زیادی خرج می کند.)
  2. سریع زندگی کن، جوان بمیر. (اگر در جوانی سعی کنید همیشه اوقات خوشی داشته باشید، الکل زیاد بنوشید یا مواد مخدر مصرف کنید، ممکن است زود بمیرید.)
  3. او سریع و آزاد با حقایق بازی کرد. (دروغ گفت.)
  4. این سبزی ها سریع هستند. (در بازی طلا سبز سریع ناحیه نزدیک جام است. اگر توپ سریع بغلتد می گوییم سبز سریع است.)

 

همچنین می‌توانید از fast به عنوان فعل یا اسم هنگام تصمیم‌گیری برای نخوردن غذا استفاده کنید:

  1. Muslims fast during Ramadan.
  2. Fasting is a common practice in many religions.
  3. Sadio isn’t going to lunch because she’s fasting.
  4. Some people fast to lose weight.
  5. He’s on a fast.
  6. He’s fasting.
  1. مسلمانان در ماه رمضان روزه می گیرند.
  2. روزه گرفتن در بسیاری از ادیان رایج است.
  3. سادیو به خاطر روزه گرفتن ناهار نمی رود.
  4. برخی افراد برای کاهش وزن روزه می گیرند.
  5. او روزه دارد
  6. او روزه می گیرد

 

یادداشت فرهنگی: آیا فست فود دوست دارید؟ این نوع غذایی است که خیلی سریع تهیه و مصرف می شود. McDonalds، Burger King، KFC، Pizza Hut، Subway و بسیاری دیگر از رستوران های فست فود محبوب در ایالات متحده هستند. غذا خیلی سالم نیست، اما خوشمزه است و در مقایسه با غذای یک رستوران sit-down معمولی ارزان است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.