بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Fair به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه fair “عادلانه” شبیه به کلمات equal “برابر” و just “عادلانه” است. موقعیت fair معمولاً همه کسانی را که درگیر آن هستند راضی می کند. با این حال، ممکن است در مورد اینکه چه چیزی منصفانه است و چه چیزی منصفانه نیست، اختلاف نظر وجود داشته باشد.
- Two countries agreed on a fair settlement of land.
- Everyone said the agreement was fair.
- A lawyer reviews agreements to make sure they are fair under the law.
- The laws should be fair and treat everyone equally.
- The company that Tony works for provides fair compensation to the employees.
- People protested in the streets because of an unfair law. (unfair = not fair)
- دو کشور بر سر حل و فصل عادلانه زمین توافق کردند.
- همه گفتند توافق منصفانه است.
- یک وکیل قراردادها را بررسی میکند تا مطمئن شود که طبق قانون منصفانه هستند.
- قوانین باید منصفانه باشد و با همه یکسان رفتار کند.
- شرکتی که تونی در آن کار می کند، غرامت عادلانه ای را به کارمندان ارائه می دهد.
- مردم به دلیل یک قانون ناعادلانه در خیابان ها تظاهرات کردند. (ناعادلانه = غیر منصفانه)
گاهی اوقات کلمه “fair” به عنوان قید هنگام توصیف مقدار استفاده می شود:
- We received a fair amount of rain last night. (We received a good amount of rain.)
- A fair number of people are supporting that candidate for office.
- دیشب مقدار زیادی باران باریدیم. (باران خوبی دریافت کردیم.)
- تعداد زیادی از مردم از آن نامزد برای پست حمایت می کنند.
گاهی اوقات کلمه “fair” به معنای “ok” است.
- The quality of his work is just fair.
- The turnout at the event was fair.
- He did a fair job but it wasn’t great.
- Business last week was fair.
- کیفیت کار او منصفانه است.
- حضور مردم در این مراسم منصفانه بود.
- او یک کار منصفانه انجام داد اما عالی نبود.
- تجارت هفته گذشته منصفانه بود.
کلمه “fairly” یک قید است:
- The company treats its employees fairly.
- They are fairly treated. (They are treated well.)
- The workers are paid fairly for their effort.
- The police treated the suspect unfairly. (The suspect wasn’t abused or mistreated.)
- این شرکت با کارکنان خود منصفانه رفتار می کند.
- منصفانه با آنها رفتار می شود. (با آنها خوب رفتار می شود.)
- کارگران در قبال زحمات خود حقوق منصفانه ای دریافت می کنند.
- پلیس با مظنون رفتار ناعادلانه ای داشت. (مظنون مورد سوء استفاده یا بدرفتاری قرار نگرفته است.)
به عنوان یک قید، کلمه “fairly” نیز به شیوه ای مشابه کلمات little “کم”، somewhat “تا حدودی” یا rather “در عوض” استفاده می شود.
- This is fairly easy. (It’s a little easy.)
- His job is fairly difficult. (It’s somewhat difficult.)
- She became fairly successful as an actress. (She became rather successful.)
- این نسبتا آسان است. (کمی آسان است.)
- کار او نسبتاً دشوار است. (تا حدودی سخت است.)
- او به عنوان یک بازیگر نسبتاً موفق شد. (او نسبتاً موفق شد.)
کلمه fairness “انصاف” یک اسم است:
- Everyone wants to be treated with fairness and respect.
- The fairness of the contract was called into question by our lawyer.
- A certain amount of fairness is expected in deciding what punishment a criminal should receive.
- همه دوست دارند با آنها با انصاف و احترام رفتار شود.
- عادلانه بودن قرارداد توسط وکیل ما زیر سوال رفت.
- مقدار مشخصی از انصاف در تصمیم گیری برای مجازات یک مجرم انتظار می رود.
در نهایت، کلمه “fair” اسمی است که برای توصیف تجمع مردم در یک رویداد بزرگ که در آن مسابقات، سرگرمی ها و جشن ها برگزار می شود، استفاده می شود.
- The Minnesota State Fair is one of the largest fairs in the United States.
- Mathilda entered her cow at the county fair and won second prize.
- The school fair is a fundraiser held annually.
- نمایشگاه ایالتی مینه سوتا یکی از بزرگترین نمایشگاه ها در ایالات متحده است.
- ماتیلدا گاو خود را در نمایشگاه شهرستان وارد کرد و برنده جایزه دوم شد.
- نمایشگاه مدرسه یک گردآوری کمک مالی است که سالانه برگزار می شود.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.