Meaning and usage of experiment word
What is definition, meaning and usage of word experiment

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Experiment به فارسی با مثالهای کاربردی

experiment یک تجربه یادگیری است که کسی برای یافتن نتیجه تلاش می کند. experiment “آزمایش” ها به طور طبیعی از کنجکاوی انسان ناشی می شوند.

در این جملات، “experiment” یک اسم است:

  1. He’s working on an experiment.
  2. She did an experiment involving mice.
  3. Scientists conducted the experiment in order to confirm their ideas about changes in the weather.
  4. Several experiments confirmed the existence of water on Mars.
  5. Experiments often involve trial and error. Mistakes are made, but valuable knowledge is gained in the process of making these mistakes.
  6. Rhonda wants to try an experiment with asparagus and chicken in a new recipe.
  1. او روی یک آزمایش کار می کند.
  2. او آزمایشی را روی موش ها انجام داد.
  3. دانشمندان این آزمایش را به منظور تأیید ایده های خود در مورد تغییرات آب و هوا انجام دادند.
  4. چندین آزمایش وجود آب در مریخ را تایید کرد.
  5. آزمایش ها اغلب شامل آزمون و خطا هستند. اشتباهاتی رخ می دهد، اما دانش ارزشمندی در فرآیند انجام این اشتباهات به دست می آید.
  6. روندا می خواهد آزمایشی را با مارچوبه و مرغ در دستور العمل جدیدی امتحان کند.

 

در مجموعه جملات بعدی، “experiment” یک فعل است:

  1. The company is experimenting with biotechnology.
  2. They want to experiment on animals to determine if the products are safe for human consumption.
  3. I’ve experimented with several different chat rooms for this website.
  4. Let’s experiment with the scheduling to see which solution is best.
  5. She experimented with drugs for several years before dying of an overdose. (To experiment with drugs is to take illegal and prescription drugs without a doctor’s consent.)
  1. این شرکت در حال آزمایش بیوتکنولوژی است.
  2. آن‌ها می‌خواهند روی حیوانات آزمایش کنند تا مشخص کنند آیا این محصولات برای مصرف انسان بی‌خطر هستند یا خیر.
  3. من چندین اتاق گفتگوی مختلف را برای این وب سایت آزمایش کرده ام.
  4. بیایید زمان‌بندی را آزمایش کنیم تا ببینیم کدام راه‌حل بهترین است.
  5. او چندین سال قبل از مرگ بر اثر مصرف بیش از حد داروها را آزمایش کرد. (به آزمایش با مواد مخدر مصرف داروهای غیرقانونی و با نسخه بدون رضایت پزشک است.)

 

به عنوان یک اسم، این کلمه به “experimentation” تبدیل می شود.

  1. Years of experimentation helped the doctor understand the benefits of the medication.
  1. سالها آزمایش به پزشک کمک کرد تا فواید دارو را درک کند.

به عنوان یک صفت، “آزمایش” به “تجربی” تبدیل می شود.

  1. New experimental medical procedures eventually become routine practice after years of development and observation.
  1. رویه‌های پزشکی تجربی جدید پس از سال‌ها توسعه و مشاهده، سرانجام به یک عمل معمول تبدیل می‌شوند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.