معنی کلمه Event به فارسی با چند مثال

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Event به فارسی با مثالهای کاربردی

یک event “رویداد” اتفاقی است که می افتد گاهی اوقات مهم است گاهی اوقات تفریحی است برخی از رویدادها برنامه ریزی شده اند در حالی که رویدادهای دیگر خود به خود و غیرمنتظره هستند.

1. We have a special event planned for next week.
2. The city is hosting an event for people with disabilities.
3. Are there any upcoming events in your community?
4. An unfortunate event occurred which caused the company to change its plans.
5. Event planners pay attention to the choice of a location, the time of day or evening, and the type of people who are likely to attend the event.
6. There are hundreds of different sporting events at the Summer Olympics. (sporting event = a category within a sport or a type of sport)
7. The 400 meter freestyle is a popular swimming event.
8. What is your favorite sporting event?
9. Soccer is a popular sporting event.
10. In the event of rain, the game will be played at another time. (in the event of = in case of; if)
11. In any event, the game will be played eventually. (in any event = no matter what)

1. برای هفته آینده یک رویداد ویژه در نظر گرفته ایم.
2. این شهر میزبان رویدادی برای افراد دارای معلولیت است.
3. آیا رویدادهای آینده در جامعه شما وجود دارد؟
4. یک اتفاق ناگوار رخ داد که باعث شد شرکت برنامه های خود را تغییر دهد.
5. برنامه ریزان رویداد به انتخاب مکان، زمان روز یا عصر و نوع افرادی که احتمال حضور در رویداد را دارند توجه می کنند.
6. صدها رویداد ورزشی مختلف در بازی های المپیک تابستانی وجود دارد. (sporting event = یک دسته در یک ورزش یا یک نوع ورزش)
7. 400 متر آزاد یک رویداد شنای محبوب است.
8. رویداد ورزشی مورد علاقه شما چیست؟
9. فوتبال یک رویداد ورزشی محبوب است.
10. در صورت بارندگی، بازی در زمان دیگری انجام می شود. (in the event of  = در صورت وجود؛ اگر)
11. در هر صورت، بازی در نهایت انجام خواهد شد. (in any event = بدون توجه به هر چیزی)

گاهی اوقات یک رویداد یک موقعیت بسیار جدی است که در آن شخصی یک مشکل فیزیکی را تجربه می کند:

1. Rudolph had another event involving his heart. (event = episode)
2. Too many events like that one will require that he be hospitalized for observation.
3. We’re crossing our fingers and hoping that there will not be a re-occurrence of this event.

1. رودولف اتفاق دیگری داشت که قلبش را درگیر کرد. (event = قسمت)
2. بسیاری از حوادث مانند آن نیاز به بستری شدن در بیمارستان برای مشاهده دارد.
3. ما انگشتان خود را روی هم می گذاریم و امیدواریم که این رویداد دوباره تکرار نشود.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.