Meaning and usage of enter word
What is definition, meaning and usage of word enter

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Enter به فارسی با مثالهای کاربردی

To enter رفتن به چیزی یا شروع چیزی است. این کلمه برای ساختمان ها، مشاغل، روابط، درگیری ها، مدارس و مسابقات استفاده می شود.

ساده گذشته فعل ماضی
enter

وارد شدن

entered

وارد شد

entered

وارد شده

  1. Walter and Simon have entered into an agreement to become partners in a new business.
  2. Bruno entered law school last year.
  3. When Helen entered the young man’s life, everything changed for the better.
  4. Marriage is not something you should enter into lightly.
  5. In what year did the United States enter World War II?
  6. Consuela is going to enter a beauty contest.
  7. Enter your name in the raffle and you might win a free car.
  8. You have to enter to win.
  9. It’s necessary to enter your personal information on an application form.
  10. I’m not interested in entering into a long conversation right now.
  11. You can enter the building though the main entrance.
  12. You should knock before you enter.
  1. والتر و سایمون برای شریک شدن در یک تجارت جدید با یکدیگر توافق کردند.
  2. برونو سال گذشته وارد دانشکده حقوق شد.
  3. وقتی هلن وارد زندگی مرد جوان شد، همه چیز به سمت بهتر شدن تغییر کرد.
  4. ازدواج چیزی نیست که شما به راحتی وارد آن شوید.
  5. آمریکا در چه سالی وارد جنگ جهانی دوم شد؟
  6. Consuela قصد دارد در یک مسابقه زیبایی شرکت کند.
  7. نام خود را در قرعه کشی وارد کنید و ممکن است یک ماشین رایگان برنده شوید.
  8. برای برنده شدن باید وارد شوید.
  9. لازم است اطلاعات شخصی خود را در فرم درخواست وارد کنید.
  10. من در حال حاضر علاقه ای به وارد شدن به یک گفتگوی طولانی ندارم.
  11. می توانید از ورودی اصلی وارد ساختمان شوید.
  12. قبل از ورود باید در بزنی

 

کلمه entrance “ورودی” یک اسم است. اینجا جایی است که انسان وارد چیزی می شود.

  1. His entrance into law school wasn’t very easy.
  2. Before being admitted to a school, you might have to take an entrance exam.
  3. The TOEFL is an entrance exam.
  4. Laurie made a grand entrance when she arrived at the party. (entrance = arrival)
  5. Do you happen to know where the entrance is for this building?
  6. At the entrance for the parking lot is an attendant who will take your money for the parking fees.
  1. ورود او به دانشکده حقوق خیلی آسان نبود.
  2. قبل از پذیرش در یک مدرسه، ممکن است مجبور شوید در آزمون ورودی شرکت کنید.
  3. تافل یک آزمون ورودی است.
  4. لوری وقتی به مهمانی رسید یک ورودی بزرگ ایجاد کرد. (entrance = ورود)
  5. آیا می دانید ورودی این ساختمان کجاست؟
  6. در ورودی پارکینگ یک مهماندار است که پول شما را بابت هزینه پارکینگ می گیرد.

 

کلمه “entry” نیز یک اسم است. بسیار شبیه کلمه “entrance” است.

  1. I’m looking for entry-level work at this company.
  2. Is there an entry-level position available?
  3. A person’s successful entry into an acting career can be very difficult.
  4. You have to fill out an entry form if you want to participate in the contest.
  1. من به دنبال کار ابتدایی در این شرکت هستم.
  2. آیا موقعیتی در سطح ورودی موجود است؟
  3. ورود موفق یک فرد به حرفه بازیگری می تواند بسیار دشوار باشد.
  4. اگر می خواهید در مسابقه شرکت کنید باید فرم شرکت در مسابقه را پر کنید.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.