Meaning and usage of door word
What is definition, meaning and usage of word door

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Door به فارسی با مثالهای کاربردی

door “درب” بخشی از ورودی یک اتاق، یک ساختمان یا فضای دیگری است.

  1. A doorknob is used for opening and closing a door. Some door knobs have a lock.
  2. A hinge allows a door to swing so that it opens or closes.
  3. A person knocks on a door to announce an arrival, or a person knocks before entering a room.
  4. He’s knocking on the door.
  5. A doorbell is also used when announcing an arrival.
  1. از دستگیره در برای باز و بسته کردن درب استفاده می شود. برخی از دستگیره های در دارای قفل هستند.
  2. یک لولا به درب اجازه می دهد تا باز یا بسته شود.
  3. شخصی برای اعلام ورود به در می زند یا قبل از ورود به اتاق در می زند.
  4. او در را می زند.
  5. هنگام اعلام ورود از زنگ در نیز استفاده می شود.

 

درب ها انواع مختلفی دارند:

  1. Most houses have a front door and a back door.
  2. Kitchen cabinet doors are open and shut when working in a kitchen.
  3. A garage door goes up and down when moving a car in and out of the garage.
  4. A car door provides access to the inside of a car.
  5. You can store food on a refrigerator door.
  6. Revolving doors are used in large buildings.
  1. اکثر خانه ها دارای یک در ورودی و یک در پشتی هستند.
  2. درهای کابینت آشپزخانه هنگام کار در آشپزخانه باز و بسته می شوند.
  3. درب گاراژ هنگام حرکت خودرو به داخل و خارج از گاراژ بالا و پایین می شود.
  4. یک درب ماشین دسترسی به داخل ماشین را فراهم می کند.
  5. می توانید مواد غذایی را روی درب یخچال نگهداری کنید.
  6. از درهای گردان در ساختمان های بزرگ استفاده می شود.

 

چند عبارت رایج وجود دارد که شامل کلمه “door” می شود.

  1. Hold the door. (Keep the door open.)
  2. Let me show you to the door. (Said when a guest is leaving the house.)
  3. I can walk you to the door. (same as above)
  4. It’s important to get your foot in the door. (A new job at an entry level position provides an opportunity for a much better position later on.)
  5. Don’t let the door hit you on the way out. (Said to a person who is not liked when that person is leaving a group or position.)
  6. A college degree can open doors for you.
  7. We have an open door policy.
  8. The door is always open. (I am always available to talk or meet.)
  1. در را نگه دارید. (در را باز نگه دارید.)
  2. بگذار تا در را نشانت دهم. (گفته می شود وقتی مهمان از خانه خارج می شود.)
  3. من می توانم شما را به سمت درب ببرم. (همانطور بالا)
  4. مهم است که پای خود را در درب قرار دهید. (یک شغل جدید در یک موقعیت ابتدایی فرصتی برای موقعیت بسیار بهتری در آینده فراهم می کند.)
  5. اجازه ندهید در هنگام خروج به شما برخورد کند. (به شخصی گفته می شود که وقتی آن شخص از گروه یا مقامی خارج می شود مورد پسند نیست.)
  6. مدرک دانشگاهی می تواند درها را به روی شما باز کند. (open doors = فراهم کردن فرصت ها)
  7. ما یک سیاست درهای باز داریم.. (open door policy = دسترسی به مدیریت یا سطحی از شفافیت)
  8. در همیشه باز است. (من همیشه برای صحبت یا ملاقات در دسترس هستم.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b