بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Determine به فارسی با مثالهای کاربردی
To determine something برای شناسایی یا یافتن دلیل وقوع یک اتفاق است:
- Doctors have determined the cause of the man’s illness.
- A plumber is trying to determine where the leak in the pipe is coming from.
- The mechanic looked at my car and determined the reason it was making noise.
- How much money you make determines the amount you pay in income taxes.
- پزشکان علت بیماری این مرد را مشخص کرده اند.
- یک لوله کش در حال تلاش برای تعیین محل نشتی لوله است.
- مکانیک به ماشین من نگاه کرد و علت سر و صدا کردن آن را مشخص کرد.
- میزان درآمدی که به دست می آورید، میزان مالیات بر درآمد را تعیین می کند.
به عنوان صفت، اگر شخصی determined باشد، او روی دستیابی به یک هدف از طریق سخت کوشی و پشتکار متمرکز است:
- Tommy is determined to get better grades in school.
- The company is determined to make a profit this year.
- We all admire Joe because he’s so determined to do well at work.
- تامی مصمم است در مدرسه نمرات بهتری بگیرد.
- این شرکت مصمم به سودآوری در سال جاری است.
- همه ما جو را تحسین می کنیم زیرا او مصمم است تا در کارش خوب عمل کند.
کلمه determination “عزم” یک اسم است:
- Through sheer determination, the rescuers were able to save ten people from a house hit by the earthquake.
- It requires grit and determination to be a successful business owner.
- Despite financial difficulties and a personal crisis, the young woman’s determination helped get her through college.
- امدادگران با قاطعیت کامل توانستند ده نفر را از خانه زلزله زده نجات دهند.
- برای اینکه یک صاحب کسب و کار موفق باشید، به عزم و اراده نیاز دارد.
- علیرغم مشکلات مالی و بحران شخصی، عزم زن جوان به او کمک کرد تا دانشگاه را بگذراند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.