Meaning and usage of deliver word
What is definition, meaning and usage of word deliver

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Deliver به فارسی با مثالهای کاربردی

شخصی که چیزی deliver می دهد آن را به شخص یا مکان دیگری می آورد.

ساده گذشته فعل ماضی
deliver

تحویل دادن

delivered

تحویل داده شد

delivered

تحویل داده شده

  1. Jose uses a truck to deliver packages.
  2. Kendra delivers the mail. She’s a mail carrier.
  3. Alex works for a pizzeria. He delivers pizza. Last night he delivered pizzas until 1 o’clock in the morning.
  4. Large pieces of furniture need to be delivered to the homeowner.
  1. خوزه از یک کامیون برای تحویل بسته ها استفاده می کند.
  2. کندرا نامه را تحویل می دهد. او یک حامل پست است.
  3. الکس برای یک پیتزا فروشی کار می کند. پیتزا تحویل میده دیشب تا ساعت 1 بامداد پیتزا تحویل داد.
  4. مبلمان بزرگ باید به صاحب خانه تحویل داده شود.

 

کلمه delivery “تحویل” یک اسم است.

  1. We have a delivery outside our door.
  2. The person who drives a truck for the company made several deliveries this morning.
  3. Yolanda is expecting a delivery this afternoon.
  4. I have to make a delivery.
  1. ما تحویل درب منزل داریم.
  2. فردی که برای این شرکت کامیون می راند صبح امروز چندین بار تحویل گرفت.
  3. یولاندا امروز بعد از ظهر منتظر زایمان است.
  4. باید تحویل بگیرم

 

در هنگام تولد نوزاد از کلمه delivery نیز استفاده می شود. To deliver a baby، بیرون آوردن نوزاد از شکم مادر است:

  1. The delivery of the baby was a little difficult.
  2. After ten hours of labor, the mother delivered twins.
  3. More than one doctor was on hand to ensure a successful delivery.
  4. Dr. Thompson has been delivering babies for over thirty years.
  1. زایمان بچه کمی سخت بود.
  2. پس از ده ساعت زایمان، مادر دوقلو به دنیا آورد.
  3. بیش از یک پزشک برای اطمینان از زایمان موفق در دسترس بودند.
  4. دکتر تامپسون بیش از سی سال است که به دنیا می آورد.

 

چند راه دیگر برای استفاده از کلمه “deliver” وجود دارد:

  1. A police officer came to the door to deliver the bad news. (deliver news = inform)
  2. A salesperson for the company promised that the software would deliver good results. (deliver = provide)
  3. If you don’t deliver, you’re going to lose your job. (deliver = do good work)
  4. The man got on his knees and begged God to deliver him from evil. (deliver = rescue)
  5. Students in public speaking class practice working on their delivery. (delivery = manner of speaking, volume, pitch, rate, pace, etc.)
  6. The pitcher has to work on his delivery. (deliver = in baseball, this is the method in which a pitcher throws a ball to the batter.)
  1. یک افسر پلیس برای رساندن خبر بد دم در آمد. deliver news = اطلاع رسانی)
  2. یکی از فروشندگان این شرکت قول داد که این نرم افزار نتایج خوبی را ارائه خواهد کرد. (deliver = ارائه)
  3. اگر تحویل ندهید، شغل خود را از دست خواهید داد. (deliver = انجام کار خوب)
  4. مرد به زانو درآمد و از خدا خواست که او را از شر نجات دهد. (deliver = نجات)
  5. دانش‌آموزان در کلاس سخنرانی عمومی روی ارائه خود کار می‌کنند. (delivery = نحوه صحبت، صدا، زیر و بم، سرعت، سرعت و غیره)
  6. پارچ باید روی تحویل خود کار کند. (deliver = در بیسبال، این روشی است که در آن یک پارچ توپ را به سمت خمیر پرتاب می کند.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b