Meaning and usage of day word
What is definition, meaning and usage of word day

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Day به فارسی با مثالهای کاربردی

day “روز” یک دوره 24 ساعته است که گذر زمان را اندازه گیری می کند. این کلمه همچنین به زمان بین طلوع و غروب خورشید اشاره دارد.

  1. What day is today? Today is Sunday.
  2. It looks like it’s going to be a good day.
  3. What do you do during the day?
  4. I hope you have a good day.
  5. How many days a week do you go to work or school?
  6. There are 24 hours in a day.
  7. There are seven days in a week.
  8. There are 365 days in a year.
  9. The day after today is tomorrow.
  10. Night turns to day at sunrise.
  11. Day turns to night at sunset.
  1. امروز چه روزی است؟ امروز یکشنبه است.
  2. به نظر می رسد که روز خوبی خواهد بود.
  3. در طول روز چه کار می کنید؟
  4. امیدوارم روز خوبی داشته باشید.
  5. چند روز در هفته به محل کار یا مدرسه می روید؟
  6. 24 ساعت در روز وجود دارد.
  7. هفت روز در هفته وجود دارد.
  8. 365 روز در سال وجود دارد.
  9. پس امروز فردا است.
  10. شب با طلوع خورشید به روز تبدیل می شود.
  11. در غروب آفتاب روز به شب تبدیل می شود.

 

عبارات زیادی وجود دارد که شامل کلمه “day” می شود.

  1. Tomorrow will be another day. (We can continue this later.)
  2. We should call it a day. (We should stop working.)
  3. Let’s call it a day. (Let’s stop.)
  4. There just aren’t enough hours in a day. (There isn’t enough time to accomplish one’s goals.)
  5. Every dog has his day. (Everyone–including dogs–has a good day at some point in life.)
  6. It’s plain as day. (It’s obvious.)
  7. My car has seen better days. (It’s an old car, but it was once new and beautiful.)
  8. We need to take things one day at a time. (Make progress but slowly.)
  9. Rome wasn’t built in a day. (It takes time to make progress.)
  10. That idea will never see the light of day. (It will never become a real thing.)
  11. Those were the good old days. (I have fond memories of past events.)
  12. We’ll be ready to go on day one. (day one = the first day in a period of time)
  13. An apple a day keeps the doctor away. (If you eat healthy food regularly, such as an apple, you aren’t as likely to get sick.)
  1. فردا روز دیگری خواهد بود. (می توانیم بعداً این را ادامه دهیم.)
  2. باید آن را یک روز بنامیم. (باید کار را متوقف کنیم.)
  3. بگذارید آن را یک روز بنامیم. (بیایید توقف کنیم.)
  4. فقط ساعات کافی در روز وجود ندارد. (زمان کافی برای دستیابی به اهداف وجود ندارد.)
  5. هر سگی روز خود را دارد. (همه – از جمله سگها – در مقطعی از زندگی روز خوبی دارند.)
  6. مثل روز ساده است (بدیهی است.)
  7. ماشین من روزهای بهتری را دیده است. (این یک ماشین قدیمی است، اما زمانی نو و زیبا بود.)
  8. ما باید چیزها را یک روز در یک زمان انجام دهیم. (پیشرفت کنید اما به آرامی.)
  9. رم در یک روز ساخته نشد. (برای پیشرفت به زمان نیاز دارد.)
  10. این ایده هرگز نور روز را نخواهد دید. (این هرگز به یک چیز واقعی تبدیل نخواهد شد.)
  11. آن روزهای خوب گذشته بود. (خاطرات خوبی از اتفاقات گذشته دارم.)
  12. ما برای رفتن در روز اول آماده خواهیم بود. (روز اول = اولین روز در یک دوره زمانی)
  13. یک سیب در روز پزشک را دور نگه می دارد. (اگر به طور منظم غذای سالمی مانند سیب می خورید، به احتمال زیاد بیمار نمی شوید.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b