Meaning and usage of dark word
What is definition, meaning and usage of word dark

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Dark به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه dark “تاریک” متضاد کلمه light “نور” است. وقتی چیزی تاریک است، نور چندانی وجود ندارد، یا اصلاً نوری وجود ندارد:

  1. At what time does it begin to get dark where you live? (When does the sun go down?)
  2. In Minnesota it gets dark late in the summer and early in the winter.
  3. It’s dark at night when the lights are off.
  4. Some people are afraid of the dark. (Notice that “dark” is a noun in this sentence: the dark.)
  5. Cats are able to see in the dark.
  6. Are you bothered by the darkness? (The word “darkness” is a noun.)
  1. در چه زمانی در محل زندگی شما تاریک می شود؟ (خورشید چه زمانی غروب می کند؟)
  2. در مینه سوتا اواخر تابستان و اوایل زمستان تاریک می شود.
  3. شب ها که چراغ ها خاموش هستند تاریک است.
  4. برخی از مردم از تاریکی می ترسند. (توجه کنید که “تاریک” یک اسم در این جمله است: تاریکی.)
  5. گربه ها قادر به دیدن در تاریکی هستند.
  6. آیا تاریکی شما را اذیت می کند؟ (کلمه تاریکی یک اسم است.)

 

همچنین می توانید زمانی که رنگی روشن نیست از “dark” استفاده کنید:

  1. Brown is a dark color.
  2. Dark brown is darker than regular brown.
  3. My friend, Gail, wears a lot of dark colors. She likes to wear black, brown, dark blue, and dark green.
  4. Bill’s skin gets dark in the summer because he spends a lot of time outside.
  1. قهوه ای یک رنگ تیره است.
  2. قهوه ای تیره تیره تر از قهوه ای معمولی است.
  3. دوست من، گیل، رنگ های تیره زیادی می پوشد. او دوست دارد مشکی، قهوه ای، آبی تیره و سبز تیره بپوشد.
  4. پوست بیل در تابستان تیره می شود زیرا زمان زیادی را در بیرون از خانه می گذراند.

 

کلمه “dark” نیز برای توصیف کیفیت یک موقعیت استفاده می شود. اگر چیزی dark باشد، ممکن است خطرناک، ترسناک یا آزاردهنده باشد،

  1. The United States went through some dark days following 9/11.
  2. The movie we saw last night was funny, but it was a little dark. (dark comedy = psychologically complex, satirical, or explicit)
  3. Marlon Brando plays a very dark character in Apocalypse Now.
  4. The Dark Ages in Europe was a period of plague and political instability.
  1. پس از یازده سپتامبر، ایالات متحده روزهای سیاهی را پشت سر گذاشت.
  2. فیلمی که دیشب دیدیم خنده دار بود اما کمی تاریک بود. (کمدی تاریک = از نظر روانی پیچیده، طنز یا صریح)
  3. مارلون براندو در نقش یک شخصیت بسیار تاریک بازی می کند آخرالزمان اکنون.
  4. قرون تاریک در اروپا دوره طاعون و بی ثباتی سیاسی بود.

 

تاریک شدن چیزی برای تاریک کردن آن است. کلمه Darken یک فعل است:

ساده گذشته فعل ماضی
darken

تیره شدن

darkened

تاریک شد

darkened

تاریک شده

  1. The sky darkened before the storm.
  2. Susan darkens her hair to a brown color to cover up the gray hair.
  3. Our boss’s mood darkenend when he saw how much money our company lost last quarter.
  1. آسمان قبل از طوفان تاریک شد.
  2. سوزان موهایش را به رنگ قهوه ای تیره می کند تا موهای خاکستری را بپوشاند.
  3. وقتی دید که شرکت ما در سه ماهه گذشته چقدر پول از دست داد، روحیه رئیس ما تیره شد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b