Meaning and usage of cut word
What is definition, meaning and usage of word cut

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Cut به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه cut «برش» زمانی استفاده می‌شود که چیزی با چاقو یا قیچی کوچک‌تر یا کوتاه‌تر شود، یا زمانی که فرد یا چیزی از گروهی به پایین می‌افتد، «cut» را می‌شنوید. این کلمه می تواند به عنوان فعل یا به عنوان اسم استفاده شود.

  1. Todd was cut from the basketball team because he isn’t as good as the other players. (past tense, passive voice)
  2. He didn’t make the final cut. (singular noun)
  3. The government cut some money out of the budget. (past tense)
  4. There were budget cuts. (plural noun)
  5. Sarah is cutting up a cantaloupe. (present continuous tense)
  6. Her hand has a small cut on it. (singular noun)
  7. A professional hair stylist cuts my hair. (present tense)
  8. She always gives me a nice (hair) cut. (noun)
  1. تاد از تیم بسکتبال کنار گذاشته شد زیرا به خوبی سایر بازیکنان نیست. (زمان گذشته، صدای مفعول)
  2. او برش نهایی را انجام نداد. (اسم مفرد)
  3. دولت مقداری از بودجه را حذف کرد. (زمان گذشته)
  4. کاهش بودجه وجود داشت. (اسم جمع)
  5. سارا در حال بریدن طالبی است. (زمان حال استمراری)
  6. دستش یک برش کوچک روی آن دارد. (اسم مفرد)
  7. یک آرایشگر حرفه ای موهای من را کوتاه می کند. (زمان حال)
  8. او همیشه به من یک کوتاه (مو) زیبا می دهد. (اسم)

 

توجه داشته باشید که وقتی از “cut” به عنوان اسم استفاده می شود، به کاهش اشاره دارد.

  1. The company had to make some cuts in spending.
  2. Budget cuts resulted in less spending.
  3. That was a big cut. (That was a big reduction.)
  4. We cut out eating at restaurants in order to save money.
  5. The company that Harold works for made across-the-board job cuts.
  1. شرکت مجبور به کاهش هزینه ها شد.
  2. کاهش بودجه منجر به هزینه کمتر شد.
  3. این یک برش بزرگ بود. (این یک کاهش بزرگ بود.)
  4. برای صرفه جویی در هزینه، غذا خوردن در رستوران ها را قطع کردیم.
  5. شرکتی که هارولد برای آن کار می‌کند، کار خود را به طور کلی کاهش داد.

 

اصطلاحات و عبارات زیادی وجود دارد که از کلمه “cut” استفاده می کنند.

  1. Hey, cut it out! (Stop doing that.)
  2. That guy just cut in line. (He rudely stepped in line before others who were waiting before him.)
  3. This situation is not cut and dry. (It’s not obvious or simple.)
  4. Those two kids are cut from the same cloth. (They behave the same way or are related.)
  5. I’m sorry. I didn’t mean to cut you off. (cut one off = interrupt while speaking or on the phone)
  6. You can’t wear cut offs in the pool. (cut offs = blue jeans or pants cut into shorts)
  7. Okay, cut to the chase. (get to the main point)
  8. This work doesn’t cut the mustard. (The quality of the work isn’t ver good.)
  9. Hey, who cut the cheese? (Who farted?)
  10. Insults cut the man down to size. (cut one down to size = to reduce a person’s stature through criticism)
  11. Teachers often cut and paste assignments created by other teachers.
  12. The director cut from camera one to camera two. (The director went from one camera to another while filming or taping.)
  13. Cut! (stop filming or taping)
  1. هی قطعش کن (این کار را متوقف کنید.)
  2. آن پسر فقط در صف قطع شد. (او با گستاخی جلوتر از دیگرانی که پیش از او منتظر بودند در صف قرار گرفت.)
  3. این وضعیت بریده و خشک نیست. (این واضح یا ساده نیست.)
  4. آن دو بچه از یک پارچه بریده شده اند. (آنها یکسان رفتار می کنند یا با هم مرتبط هستند.)
  5. متاسفم من قصد قطع کردن تو را نداشتم. (قطع کردن = قطع کردن هنگام صحبت یا تلفن)
  6. شما نمی توانید در استخر لباس های بریده شده بپوشید. (برش = شلوار جین یا شلوار آبی که به شورت بریده شده است)
  7. خوب، به تعقیب و گریز ادامه دهید. (بررسی به اصل مطلب)
  8. این کار خردل را قطع نمی کند. (کیفیت کار خیلی خوب نیست.)
  9. هی پنیر رو کی بریده؟ (چه کسی فریاد زد؟)
  10. توهین ها مرد را کوچک می کنند. (یکی را به اندازه کاهش دهید = کاهش قد یک فرد از طریق انتقاد)
  11. معلمان اغلب تکالیف ایجاد شده توسط معلمان دیگر را برش داده و می چسبانند.
  12. کارگردان از دوربین یک به دوربین دو برید. (کارگردان در حین فیلمبرداری یا ضبط فیلم از دوربینی به دوربین دیگر رفت.)
  13. برش! (توقف فیلمبرداری یا ضبط نوار)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b