Meaning and usage of crap word
What is definition, meaning and usage of word crap

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Crap به فارسی با مثالهای کاربردی

اگر در خانه‌تان، ماشین‌تان، گاراژ، جیب‌هایتان یا کیف‌تان – در هر جایی، زباله یا آشغال‌های زیادی دارید، می‌توانید از کلمه «crap» استفاده کنید.

  1. I’ve got a bunch of crap in my garage.
  2. What am I going to do with all this crap?
  3. There’s also a bunch of crap in the backyard.
  4. I can probably get rid of this crap if I have a garage sale.
  5. Walmart sells a lot of crap that’s made in China.
  6. Tony bought a folding chair at Walmart but it quickly broke because it was a piece of crap.
  7. The minivan we bought was a piece of crap. (If something is cheaply made or easily broken, it’s common to use “piece of crap” to talk about it.)
  1. من در گاراژم انبوهی از مزخرفات دارم.
  2. من با این همه مزخرف چه کنم؟
  3. در حیاط خلوت هم یکسری مزخرف وجود دارد.
  4. اگر یک گاراژ فروش داشته باشم، احتمالاً می توانم از شر این مزخرف خلاص شوم.
  5. والمارت مقدار زیادی چرندیات تولید شده در چین می فروشد.
  6. تونی یک صندلی تاشو در والمارت خرید اما به سرعت شکست چون یک تکه مزخرف بود.
  7. مینی ون که خریدیم یه تیکه مزخرف بود. (اگر چیزی ارزان ساخته شود یا به راحتی شکسته شود، استفاده از “تکه تلخ” برای صحبت در مورد آن معمول است.)

 

برای اشاره به موقعیتی که با آن مخالف هستید، می توانید از کلمه “crap” استفاده کنید:

  1. That’s a bunch of crap.
  2. Don’t listen to that crap.
  3. He doesn’t take crap from anyone.
  4. I’m not taking this crap. (I’m not going to follow along with the idea or the situation.)
  1. این یک مشت مزخرف است.
  2. به این مزخرفات گوش نده
  3. او از کسی مزخرف نمی گیرد.
  4. من این مزخرفات را نمی پذیرم (من قصد ندارم ایده یا موقعیت را دنبال کنم.)

 

کلمه “crap” در مورد مدفوع حیوان یا انسان نیز استفاده می شود.

  1. Someone took a crap in the toilet and didn’t flush it. (To take a crap is an expression.)
  2. There’s dog crap on the sidewalk.
  3. Be careful. Don’t step in the crap.
  4. Something smells like crap.
  1. یک نفر در توالت مزه ای برداشت و آن را آبکشی نکرد. (به یک مزخرف بگیر یک بیان است.)
  2. در پیاده رو چرندیات سگ وجود دارد.
  3. مراقب باشید. وارد کار مزخرف نشوید
  4. یه چیزی بوی مزخرف میده

 

کلمه “Crappy” یک صفت است.

  1. This chair is really crappy.
  2. There’s no point in buying crappy furniture. Try to get something that will last.
  3. I’m feeling kind of crappy today. (I feel sick.)
  4. Don’t bother him. He’s in a crappy mood.
  1. این صندلی واقعاً مزخرف است.
  2. خرید مبلمان نامرتب فایده ای ندارد. سعی کنید چیزی به دست آورید که ماندگار باشد.
  3. امروز یه جورایی احساس بدی دارم (احساس بیماری دارم.)
  4. او را اذیت نکن او در حال بدی است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.