بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Court به فارسی با مثالهای کاربردی
court “دادگاه” یک مکان است. دادگاه ها انواع مختلفی دارند:
- A judge presides over a court of law.
- People go to court to resolve legal disputes.
- Lawyers represent people who appear in court.
- A king or a queen may have a royal court that includes family members and others who are part of an exclusive group.
- Jesters were once important members of a royal court. The jester told jokes and provided entertainment for the king and his court.
- A courtyard, or court, is an area surrounded by parts of a large house or apartments
- A courtship is a period of time when two people are romantically involved prior to marriage. A man courts a woman he would like to marry
- Basketball is played on a basketball court.
- Tennis is played on a tennis court
- The court of public opinion reflects the ideas and opinions of a majority of people within a country or among all the countries of the world.
- یک قاضی ریاست دادگاه را بر عهده دارد.
- مردم برای حل اختلافات حقوقی به دادگاه مراجعه می کنند.
- وکلا نماینده افرادی هستند که در دادگاه حاضر می شوند.
- یک پادشاه یا یک ملکه ممکن است یک دربار سلطنتی داشته باشد که شامل اعضای خانواده و دیگرانی است که بخشی از یک گروه انحصاری هستند.
- جسترها زمانی اعضای مهم دربار سلطنتی بودند. شوخی جوک می گفت و برای پادشاه و دربارش سرگرمی فراهم می کرد.
- حیاط یا حیاط، محوطه ای است که توسط قسمت هایی از یک خانه یا آپارتمان بزرگ احاطه شده است
- خواستگاری دوره زمانی است که دو نفر قبل از ازدواج با یکدیگر درگیر می شوند. مردی با زنی که دوست دارد با او ازدواج کند خواستگاری می کند
- بسکتبال در زمین بسکتبال بازی می شود.
- تنیس در زمین تنیس بازی می شود
- دادگاه افکار عمومی منعکس کننده عقاید و نظرات اکثریت مردم در داخل یک کشور یا در بین تمام کشورهای جهان است.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.