Meaning and usage of constant word
What is definition, meaning and usage of word constant

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Constant به فارسی با مثالهای کاربردی

Constant: فعالیتی که بدون توقف ادامه پیدا می کند.

  1. A person who has a constant headache should go see a doctor.
  2. Any sort of constant pain should be checked out by a doctor.
  3. Working under constant stress is not good for a person’s health.
  4. Living under the constant threat of danger is nerve-wracking.
  5. Having enough money to pay for food and housing is a constant concern for people who are poor.
  6. Constant, heavy rain flooded the roads and some houses.
  7. Construction in this area has been constant.
  8. Major highways have a constant flow of traffic.
  9. Constant noise disturbs some people.
  1. فردی که مدام سردرد دارد باید به پزشک مراجعه کند.
  2. هر نوع درد مداوم باید توسط پزشک بررسی شود.
  3. کار کردن تحت استرس مداوم برای سلامتی افراد خوب نیست.
  4. زندگی در زیر تهدید دائمی خطر اعصاب خردکن است.
  5. داشتن پول کافی برای تامین غذا و مسکن یک دغدغه همیشگی برای افراد فقیر است.
  6. باران شدید و مداوم باعث آبگرفتگی جاده ها و برخی از خانه ها شد.
  7. ساخت و ساز در این منطقه ثابت بوده است.
  8. بزرگراه های اصلی دارای جریان دائمی ترافیک هستند.
  9. سر و صدای مداوم برخی افراد را آزار می دهد.

 

کلمه constantly “به طور مداوم” یک قید است.

  1. It’s constantly noisy in this neighborhood.
  2. There’s a woodpecker outside that constantly pecks at the side of my house.
  3. People who constantly complain are annoying.
  4. The Earth constantly orbits the Sun.
  5. The Moon constantly orbits the Earth.
  6. Elisa worries constantly about her children’s safety.
  7. Bill constantly checks his cell phone.
  8. A student who is constantly late to class or absent from class will be in trouble with the teacher.
  1. در این محله دائماً سر و صدا است.
  2. یک دارکوب در بیرون وجود دارد که مدام به کنار خانه من نوک می زند.
  3. افرادی که مدام شکایت می کنند آزاردهنده هستند.
  4. زمین دائماً به دور خورشید می چرخد.
  5. ماه دائماً به دور زمین می چرخد.
  6. الیزا دائماً نگران امنیت فرزندانش است.
  7. بیل مدام تلفن همراهش را چک می کند.
  8. دانش آموزی که مدام دیر به کلاس می آید یا از کلاس غیبت می کند با معلم مشکل پیدا می کند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b