Meaning and usage of clumsy word
What is definition, meaning and usage of word clumsy

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Clumsy به فارسی با مثالهای کاربردی

عملی که فاقد حرکت صاف باشد یا منجر به اشتباه یا تصادف شود، ممکن است clumsy “دست و پا چلفتی“نامیده شود.

  1. Todd is a very clumsy man. He trips over things all the time.
  2. Sophia made a clumsy mistake on her tax forms.
  3. The young man’s clumsy attempt to ask the girl out on a date actually succeeded.
  4. The soccer player who made a clumsy error on the field cost his team the game.
  5. Sorry, I’m so clumsy today.
  1. تاد مرد بسیار دست و پا چلفتی است. او همیشه روی چیزها می چرخد.
  2. سوفیا در فرم های مالیاتی خود اشتباه ناشیانه ای مرتکب شد.
  3. تلاش ناشیانه مرد جوان برای درخواست از دختر برای قرار ملاقات در واقع موفق شد.
  4. فوتبالیستی که در زمین خطای ناشیانه انجام داد، بازی را برای تیمش به همراه داشت.
  5. ببخشید امروز خیلی دست و پا چلفتی هستم.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.