Meaning and usage of close Adj word
What is definition, meaning and usage of word close Adjective

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Close به فارسی با مثالهای کاربردی

close (کلوز)

کلمه close «بستن» متضاد open  «باز» است. چیزهایی مانند درها، پنجره ها، کانتینرها، فروشگاه ها، حساب ها، قراردادها و …که بستن می شوند. به تلفظ این کلمه دقت کنید. “s” در پایان به صورت صدای “z” تلفظ می شود.

در این جملات از کلمه close به عنوان فعل استفاده می شود:

  1. Please close the door.
  2. The store is closing in five minutes.
  3. You need to close this program on your computer before you update it.
  4. They’re going to close their business. (close = end)
  5. The manager brought in a different pitcher to close the game. (close = finish)
  6. We have to figure out how to close this deal. (close = bring negotiations to a successful conclusion)
  7. They’re closing on a house. (They are signing documents for the purchase of a house.)
  1. لطفا در را ببندید.
  2. فروشگاه پنج دقیقه دیگر بسته می شود.
  3. قبل از اینکه این برنامه را به روز کنید، باید آن را روی رایانه خود ببندید.
  4. آنها قصد تعطیلی کسب و کار خود را دارند. (بستن = پایان)
  5. سرمربی برای بستن بازی یک پارچ متفاوت آورد. (بستن = پایان)
  6. ما باید بفهمیم که چگونه این معامله را ببندیم. (بستن = رساندن مذاکرات به نتیجه موفقیت آمیز)
  7. در خانه ای را می بندند. (آنها در حال امضای اسناد برای خرید خانه هستند.)

 

می توانید از “close” به عنوان اسم استفاده کنید:

  1. The sun goes down at the close of day.
  2. The close of the song features a drum solo.
  3. The buzzer on the scoreboard indicates the close of play for a basketball game.
  4. An important part of a young person’s life comes to a close when he or she finishes high school.
  1. خورشید در پایان روز غروب می کند.
  2. پایان این آهنگ دارای تکنوازی درام است.
  3. زنگ روی تابلوی امتیاز پایان بازی بسکتبال را نشان می دهد.
  4. بخش مهمی از زندگی یک جوان پس از پایان دبیرستان به پایان می رسد.

 

برای تشکیل یک صفت، یک “d” به انتهای “close” اضافه کنید:

  1. That business is closed.
  2. There are several closed factories in that city.
  3. She has a very closed mind when it comes to religion. (closed mind = unable to consider different points of view)
  1. آن کسب و کار بسته است.
  2. چندین کارخانه تعطیل در آن شهر وجود دارد.
  3. او در مورد مذهب ذهن بسیار بسته ای دارد. (closed mind = ناتوان از در نظر گرفتن دیدگاه های مختلف)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b