Meaning and usage of clear word
What is definition, meaning and usage of word clear

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Clear به فارسی با مثالهای کاربردی

راه های مختلفی برای استفاده از کلمه “clear” وجود دارد.

  1. اگر چیزی است روشن، می توانید از طریق آن ببینید.
  1. Glass is clear.
  2. Air can be clear.
  3. Water is clear if it’s clean.
  1. شیشه شفاف است.
  2. هوا می تواند روشن باشد.
  3. آب اگر تمیز باشد شفاف است.

 

  1. کلمه “clear” زمانی استفاده می شود که شنیدن یا درک چیزی آسان باشد.
  1. Is what I’m saying clear to you? (Do you understand?)
  2. Does my voice sound clear? (Is it easy to hear?)
  3. Students should receive clear instructions from their teacher.
  4. Preventing freedom of speech is a clear violation of the First Amendment to the U.S. Constitution.
  5. Sound that comes from a radio is not clear if there’s a lot of static.
  1. آیا آنچه من می گویم برای شما واضح است؟ (میفهمی؟)
  2. آیا صدای من واضح است؟ (آیا شنیدن آن آسان است؟)
  3. دانش آموزان باید دستورالعمل های واضحی از معلم خود دریافت کنند.
  4. جلوگیری از آزادی بیان نقض آشکار اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده است.
  5. صدایی که از رادیو می آید، در صورتی که استاتیک زیادی وجود داشته باشد، واضح نیست.

 

  1. زمانی که چیزی از مواد پاک یا پاک شده است، می توانید از کلمه “Clear” استفاده کنید. در این مورد، “clear” می تواند یک فعل یا یک صفت باشد.
  1. A snowplow clears the roads when there’s a snowstorm. (verb)
  2. The roads are clear. (adjective)
  3. Students clear their desks of books and notebooks when taking a test. (verb)
  4. Their desks are clear. (adjective)
  5. You can clear your conscience by admitting a mistake or admitting guilt. (verb)
  6. Your conscience can be clear. (adjective)
  7. If you are in the clear, you are innocent or free of suspicion of wrong doing.
  1. ماشین برف روب جاده ها را هنگام طوفان برف پاک می کند. (فعل)
  2. جاده ها صاف است. (صفت)
  3. دانش آموزان هنگام امتحان میزهای خود را از کتاب و دفتر پاک می کنند. (فعل)
  4. میزشان روشن است. (صفت)
  5. با اعتراف به اشتباه یا اعتراف به گناه می توانید وجدان خود را پاک کنید. (فعل)
  6. وجدان شما می تواند راحت باشد. (صفت)
  7. اگر شما هستید در روشنی، شما بی گناه هستید یا بدون سوء ظن به انجام کار اشتباه هستید.

 

کلمه clearly “به وضوح” یک قید است:

  1. The man at the meeting said something that was clearly not factual.
  2. He clearly made a mistake.
  3. Clearly, there are many, many people who disagree with what he thinks.
  4. It’s clearly impossible to know what the man will do or say next.
  5. He’s clearly an idiot.
  1. مرد حاضر در جلسه چیزی گفت که به وضوح واقعی نبود.
  2. او به وضوح اشتباه کرد.
  3. واضح است که افراد بسیار زیادی وجود دارند که با نظر او مخالف هستند.
  4. مشخصاً غیرممکن است که بدانیم آن مرد بعداً چه خواهد کرد یا چه خواهد گفت.
  5. او به وضوح یک احمق است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.