بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Clean به فارسی با مثالهای کاربردی
زمانی که یک فرد clean “تمیز می کند”، کثیفی ها را می شوید یا یک منطقه را سازماندهی می کند. این یک کلمه بسیار رایج است که هر روز در انگلیسی استفاده می شود.
اولین مجموعه مثال ها نشان می دهد که چگونه “clean” به عنوان یک فعل استفاده می شود:
ساده | گذشته | فعل ماضی |
clean
تمیز کردن |
cleaned
تمیز کرد |
cleaned
تمیز کرده |
- Oscar cleans his room almost every day. (present tense)
- Alice cleaned her kitchen yesterday. (past tense)
- Did you clean your house last weekend? (past tense)
- They’re cleaning their apartment. (present continuous tense)
- We have to clean up this mess.
- Have the students cleaned the classroom? (present perfect tense)
- The room hasn’t been cleaned yet. (present perfect tense, passive voice)
- اسکار تقریبا هر روز اتاقش را تمیز می کند. (زمان حال)
- آلیس دیروز آشپزخانه اش را تمیز کرد. (زمان گذشته)
- آیا آخر هفته گذشته خانه خود را تمیز کردید؟ (زمان گذشته)
- آنها در حال تمیز کردن آپارتمان خود هستند. (زمان حال استمراری)
- ما باید این آشفتگی را پاک کنیم.
- آیا دانش آموزان کلاس را تمیز کرده اند؟ (زمان حال کامل)
- اتاق هنوز تمیز نشده است (زمان حال کامل، صدای مفعول)
کلمه clean نیز به عنوان صفت استفاده می شود:
- The room is clean.
- It’s a very clean room.
- These dishes aren’t very clean.
- Are their hands clean?
- The opposite of “clean” is “dirty.”
- How does she keep her kids so clean?
- It’s hard to keep the house clean.
- The air in that city isn’t clean. It’s polluted.
- Solar and wind energy are very clean when compared to energy produced by oil and gas.
- They want to live clean lives. (clean life = good behavior)
- The Nelsons hired a cleaning lady to clean their house once a week. (cleaning lady = housekeeper)
- اتاق تمیز است.
- اتاق بسیار تمیزی است
- این ظروف خیلی تمیز نیستند
- دستشون تمیزه؟
- نقطه مقابل “تمیز” “کثیف” است.
- چطور بچه هایش را اینقدر تمیز نگه می دارد؟
- تمیز نگه داشتن خانه سخت است.
- هوای آن شهر تمیز نیست. آلوده است
- انرژی خورشیدی و باد در مقایسه با انرژی تولید شده توسط نفت و گاز بسیار تمیز هستند.
- آنها می خواهند زندگی پاکی داشته باشند. (زندگی پاک = رفتار خوب)
- نلسون ها یک خانم نظافتچی را برای تمیز کردن خانه آنها در هفته استخدام کردند. (خانم نظافتچی = خانه دار)
اصطلاحات و اصطلاحات زیادی وجود دارد که از کلمه “clean” استفاده می کنند.
- Jose went to the racetrack yesterday and cleaned up. (clean up = to make a lot of money)
- The arresting officer said that the suspect was clean. (clean = no weapon)
- That company won’t hire you if don’t have a clean record. (clean record = no criminal offenses)
- You can tell a few jokes but try to keep them clean. (clean = not rude or vulgar)
- He’s going to have to clean up his act. (clean up one’s act = start leading a better life)
- Regina finally came clean and admitted that she stole the money. (come clean = admit the truth)
- That wasn’t a clean fight. (clean = fair)
- Our neighbors had to clean out their life savings to pay for an expensive medical treatment. (clean out = use all of)
- Tom seems like a regular, clean-cut kid. (clean cut = nice, well behaved, well groomed)
- Try to keep your nose clean.
- خوزه دیروز به پیست مسابقه رفت و تمیز کرد. (clean up = به دست آوردن پول زیاد)
- افسر دستگیر کننده گفت که مظنون پاک است. (clean = بدون سلاح)
- آن شرکت شما را استخدام نمیکند اگر سابقه خوبی نداشته باشید. (clean record = بدون جرم کیفری)
- می توانید چند جوک بگویید اما سعی کنید آنها را تمیز نگه دارید. (clean = نه بی ادب یا مبتذل)
- او باید عمل خود را پاک کند. (clean up one’s act = شروع یک زندگی بهتر)
- رجینا بالاخره پاک شد و اعتراف کرد که پول را دزدیده است. (come clean = اعتراف به حقیقت)
- این یک مبارزه تمیز نبود. (clean = منصفانه)
- همسایگان ما مجبور بودند پس انداز زندگی خود را برای پرداخت هزینه یک درمان گران قیمت پزشکی پاک کنند. (clean out = استفاده از همه)
- تام یک بچه معمولی و تمیز به نظر می رسد. (clean cut = خوب، خوش رفتار، آراسته)
- سعی کنید بینی خود را تمیز نگه دارید. (سعی کنید از مشکلات دوری کنید.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.