Meaning and usage of catastrophe word
What is definition, meaning and usage of word catastrophe

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Catastrophe به فارسی با مثالهای کاربردی

catastrophe “فاجعه” وضعیت بسیار بسیار بدی است، معمولاً وضعیتی که شامل تخریب در مقیاس بزرگ است.

  1. A hurricanes can create a catastrophe with high winds and large amounts of rain.
  2. It’s difficult to deal with or manage a catastrophe.
  3. There are many government agencies that deal with catastrophes.
  4. Organizations such as the Red Cross or the Red Crescent go to areas where catastrophes have occurred.
  5. People need to pull together and help each other out during a catastrophe.
  6. Ninety-eight percent of scientists believe that at the root of many recent catastrophes involving weather is global warming.
  1. طوفان می تواند با بادهای شدید و بارندگی زیاد فاجعه ایجاد کند.
  2. مقابله با یک فاجعه یا مدیریت آن دشوار است.
  3. بسیاری از سازمان های دولتی هستند که با فجایع سروکار دارند.
  4. سازمان هایی مانند صلیب سرخ یا هلال احمر به مناطقی می روند که فجایع رخ داده است.
  5. مردم باید در طول یک فاجعه کنار هم جمع شوند و به یکدیگر کمک کنند.
  6. نود و هشت درصد از دانشمندان معتقدند که ریشه بسیاری از فجایع اخیر مربوط به آب و هوا گرمایش زمین است.

 

کلمه Catastrophic “فاجعه آمیز” یک صفت است:

  1. Catastrophic conditions are created for people who live in areas affected by hurricanes.
  2. The effects of flooding can be catastrophic.
  3. Catastrophic accidents involving passenger planes have declined in the last few decades.
  1. شرایط فاجعه باری برای افرادی که در مناطق تحت تاثیر طوفان زندگی می کنند ایجاد می شود.
  2. اثرات سیل می تواند فاجعه بار باشد.
  3. سوانح فاجعه بار هواپیماهای مسافربری در چند دهه اخیر کاهش یافته است.

 

گاهی اوقات از کلمه “catastrophe” برای بزرگنمایی یک مشکل نسبتا کوچک استفاده می شود.

  1. A lack of planning lead to a catastrophe for the people who hosted a large party.
  2. The team’s unexpected loss in the final game was catastrophic for fans of the team.
  3. This cake is a catastrophe! It’s under baked and lopsided.
  4. Omar’s report card for the semester was a catastrophe.
  1. عدم برنامه ریزی منجر به یک فاجعه برای مردمی شد که میزبان یک مهمانی بزرگ بودند.
  2. باخت غیرمنتظره این تیم در بازی پایانی برای هواداران این تیم فاجعه بار بود.
  3. این کیک یک فاجعه است! زیر پخته و کج است.
  4. کارنامه عمر در ترم فاجعه بود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b