بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Cap به فارسی با مثالهای کاربردی
cap می تواند کلاه یا چیزی باشد که نوعی محافظت یا مهر و موم را فراهم می کند.
- He always wears a baseball cap backwards.
- Did you put the cap back on the tube of toothpaste?
- Where the cap for the milk?
- The company put a cap on hiring at the beginning of the recession. (cap = a limit)
- Never use your teeth to remove a cap.
- او همیشه کلاه بیسبال به عقب بر سر می گذارد.
- آیا درپوش را دوباره روی لوله خمیردندان گذاشتید؟
- کلاه شیر کجاست؟
- این شرکت در ابتدای رکود محدودیتی برای استخدام تعیین کرد. (سرپوش = یک حد)
- هرگز از دندان های خود برای برداشتن کلاهک استفاده نکنید.
وقتی از کلمه “cap” به عنوان فعل استفاده می شود، معمولاً به معنای محدود کردن مقدار چیزی است:
- The team capped his salary at two million dollars a year.
- The company capped the number of employees it was willing to hire for the year at no more than twenty.
- تیم حقوق او را به دو میلیون دلار در سال محدود کرد.
- این شرکت تعداد کارمندانی را که مایل به استخدام در سال بود را حداکثر بیست نفر تعیین کرد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.