Meaning and usage of cap word
What is definition, meaning and usage of word cap

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Cap به فارسی با مثالهای کاربردی

cap می تواند کلاه یا چیزی باشد که نوعی محافظت یا مهر و موم را فراهم می کند.

  1. He always wears a baseball cap backwards.
  2. Did you put the cap back on the tube of toothpaste?
  3. Where the cap for the milk?
  4. The company put a cap on hiring at the beginning of the recession. (cap = a limit)
  5. Never use your teeth to remove a cap.
  1. او همیشه کلاه بیسبال به عقب بر سر می گذارد.
  2. آیا درپوش را دوباره روی لوله خمیردندان گذاشتید؟
  3. کلاه شیر کجاست؟
  4. این شرکت در ابتدای رکود محدودیتی برای استخدام تعیین کرد. (سرپوش = یک حد)
  5. هرگز از دندان های خود برای برداشتن کلاهک استفاده نکنید.

 

وقتی از کلمه “cap” به عنوان فعل استفاده می شود، معمولاً به معنای محدود کردن مقدار چیزی است:

  1. The team capped his salary at two million dollars a year.
  2. The company capped the number of employees it was willing to hire for the year at no more than twenty.
  1. تیم حقوق او را به دو میلیون دلار در سال محدود کرد.
  2. این شرکت تعداد کارمندانی را که مایل به استخدام در سال بود را حداکثر بیست نفر تعیین کرد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.