Meaning and usage of business word
What is definition, meaning and usage of word business

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Business به فارسی با مثالهای کاربردی

business هر فعالیتی است که شامل مبادله پول برای کالاها (محصولات) یا خدمات (کار) می شود.

  1. He’s interested in big business.
  2. She wants to open her own business.
  3. Many people go into business for themselves.
  1. او به تجارت بزرگ علاقه دارد.
  2. او می خواهد تجارت خود را باز کند.
  3. بسیاری از افراد برای خود وارد تجارت می شوند.

 

به استفاده از ضمیر بازتابی در این جملات توجه کنید:

  1. I went into business for myself.
  2. You went into business for yourself.
  3. She went into business for herself.
  4. They went into business for themselves.
  1. من برای خودم وارد تجارت شدم.
  2. برای خودت وارد تجارت شدی
  3. او برای خودش وارد تجارت شد.
  4. برای خودشان وارد تجارت شدند.

 

ایالات متحده کشوری از مشاغل کوچک و بزرگ است، بنابراین به شما کمک می کند که بدانید چگونه در مورد این موضوع صحبت کنید. در اینجا چیزهایی وجود دارد که می شنوید مردم می گویند:

  1. Someone is opening a new business.
  2. They’re starting a business.
  3. He wants to get into business.
  4. He wants to be a business man.
  5. She has her own business.
  6. She’s a business woman.*
  7. Let’s do business.
  8. What kind of business are you in?
  9. Are they open for business yet?
  10. It looks like that place is going out of business.
  11. They lost their business.
  12. That business failed.
  1. یک نفر در حال افتتاح یک تجارت جدید است.
  2. آنها در حال راه اندازی یک تجارت هستند.
  3. او می خواهد وارد تجارت شود.
  4. او می خواهد یک مرد تجارت باشد.
  5. او کسب و کار خودش را دارد.
  6. او یک زن تاجر است.*
  7. بیایید تجارت کنیم
  8. در چه نوع تجارتی هستید؟
  9. آیا آنها هنوز برای تجارت باز هستند؟
  10. به نظر می رسد آن مکان در حال از بین رفتن است.
  11. کسب و کار خود را از دست دادند.
  12. آن تجارت شکست خورد.

 

اصطلاحات و عبارات زیادی وجود دارد که از کلمه “business” استفاده می کنند.

  1. There will be no more monkey business. (Stop playing around.)
  2. That’s none of your business. (This situation does not concern you–stay out of it.)
  3. Mind your own business. (same as above)
  4. They have no business doing that. (They shouldn’t be doing that.)
  5. Where’s the business end of the machine? (Where’s the part of the machine that does the work?)
  6. Everything is business as usual. (Nothing has changed, or everything is back to normal.)
  7. This is strictly business. (This situation does not involve personal matters.)
  8. Let’s get down to business. (Let’s do our work, or let’s now talk about serious matters.)
  9. That’s show biz. (That’s the way things go. The word “biz” is short for “business.”)
  1. دیگر تجارت میمون وجود نخواهد داشت. (بازی کردن را متوقف کنید.)
  2. این به شما مربوط نیست (این وضعیت به شما مربوط نمی شود – از آن دور بمانید.)
  3. به کار خودت فکر کن (همانطور بالا)
  4. آنها کاری ندارند که این کار را انجام دهند. (آنها نباید این کار را انجام دهند.)
  5. پایان کار دستگاه کجاست؟ (بخشی از دستگاه که کار می کند کجاست؟)
  6. همه چیز طبق معمول پیش می رود. (هیچ چیز تغییر نکرده است یا همه چیز به حالت عادی بازگشته است.)
  7. این کاملاً تجارت است. (این وضعیت شامل مسائل شخصی نمی شود.)
  8. بیایید دست به کار شویم. (بیایید کار خود را انجام دهیم یا اکنون در مورد مسائل جدی صحبت کنیم.)
  9. این نمایش بیز است. (روی چیزی که پیش می رود. کلمه “biz” مخفف “کسب و کار” است.)

 

*توجه: همچنین رایج است که بشنویم یک مرد یا زن در کسب و کار اینگونه توصیف می‌شود: : business person.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.