Meaning and usage of bungle word
What is definition, meaning and usage of word bungle

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Bungle به فارسی با مثالهای کاربردی

bungle چیزی مرتکب یک اشتباه پرهزینه، بی دست و پا یا دست و پا چلفتی است.

  1. Sam knew he had bungled his job so badly that he was going to be fired.
  2. The quarterback bungled the play on the field, and the team lost the game.
  3. An actor bungled the performance.
  4. A cashier bungled a transaction and lost over $500.
  5. The police bungled the investigation of the crime, so the suspect was set free.
  6. Please, don’t bungle this. It’s important that the work is done correctly.
  1. سام می‌دانست که کارش را آنقدر خراب کرده است که قرار است اخراج شود.
  2. کوارتربک بازی را در زمین خراب کرد و تیم بازی را باخت.
  3. یک بازیگر اجرا را به هم ریخت.
  4. یک صندوقدار یک معامله را خراب کرد و بیش از 500 دلار ضرر کرد.
  5. پلیس تحقیقات جنایت را مختل کرد، بنابراین مظنون آزاد شد.
  6. لطفا، این را به هم نزنید. مهم این است که کار به درستی انجام شود.

 

ممکن است فردی که اشتباه می کند bungler نامیده شود.

  1. Todd is a bungler. He can’t do anything right.
  2. The CEO of the company turned out to be a bungler, so they went out of business.
  1. تاد یک سارق است. او نمی تواند هیچ کاری را درست انجام دهد.
  2. مدیر عامل شرکت معلوم شد که یک باندلر است، بنابراین آنها از تجارت خارج شدند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.