بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Bungle به فارسی با مثالهای کاربردی
bungle چیزی مرتکب یک اشتباه پرهزینه، بی دست و پا یا دست و پا چلفتی است.
- Sam knew he had bungled his job so badly that he was going to be fired.
- The quarterback bungled the play on the field, and the team lost the game.
- An actor bungled the performance.
- A cashier bungled a transaction and lost over $500.
- The police bungled the investigation of the crime, so the suspect was set free.
- Please, don’t bungle this. It’s important that the work is done correctly.
- سام میدانست که کارش را آنقدر خراب کرده است که قرار است اخراج شود.
- کوارتربک بازی را در زمین خراب کرد و تیم بازی را باخت.
- یک بازیگر اجرا را به هم ریخت.
- یک صندوقدار یک معامله را خراب کرد و بیش از 500 دلار ضرر کرد.
- پلیس تحقیقات جنایت را مختل کرد، بنابراین مظنون آزاد شد.
- لطفا، این را به هم نزنید. مهم این است که کار به درستی انجام شود.
ممکن است فردی که اشتباه می کند bungler نامیده شود.
- Todd is a bungler. He can’t do anything right.
- The CEO of the company turned out to be a bungler, so they went out of business.
- تاد یک سارق است. او نمی تواند هیچ کاری را درست انجام دهد.
- مدیر عامل شرکت معلوم شد که یک باندلر است، بنابراین آنها از تجارت خارج شدند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.