Meaning and usage of bug word
What is definition, meaning and usage of word bug

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Bug به فارسی با مثالهای کاربردی

راه های مختلفی برای استفاده از کلمه bug وجود دارد.

اول، bug می تواند هر نوع حشره ای باشد. لازم نیست نام حشره را بدانید. فقط آن را یک bug بنامید.

  1. The bugs come out when the weather is warm.
  2. Mosquitoes are annoying little bugs.
  3. I think I swallowed a bug. (This happens accidentally when there are many small flies in the air.)
  4. Hey, there’s some kind of bug on your shoulder.
  5. Some type of bug ate the leaves on my apple trees last summer.
  6. Many bugs are actually useful and necessary for the environment.
  7. If you’ve got bugs in your house, you should try to get rid of them.
  8. A bug zapper attracts and kills bugs outside.
  1. حشرات زمانی که هوا گرم است بیرون می آیند.
  2. پشه ها حشرات کوچک آزاردهنده ای هستند.
  3. فکر کنم یه حشره رو قورت دادم (این اتفاق به طور تصادفی زمانی رخ می دهد که تعداد زیادی مگس کوچک در هوا وجود داشته باشد.)
  4. هی، نوعی حشره روی شانه شما وجود دارد.
  5. برخی از انواع حشرات تابستان گذشته برگ های درختان سیب من را خوردند.
  6. بسیاری از اشکالات در واقع برای محیط زیست مفید و ضروری هستند.
  7. اگر در خانه خود حشرات دارید، باید سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.
  8. یک باگ زاپر باگ های بیرون را جذب کرده و می کشد.

 

bug همچنین می تواند یک نوع خفیف از یک بیماری باشد.

  1. Ophelia can’t come to work today because she says she caught a bug. (bug = cold or flu)
  2. There’s a bug going around the office.
  3. People can get some protection against a flu bug by getting a flu shot.
  4. I think I caught a bug. (I think I have a cold or the flu.)
  1. اوفلیا امروز نمی تواند سر کار بیاید زیرا می گوید که یک حشره گرفتار شده است. (اشکال = سرماخوردگی یا آنفولانزا)
  2. یک اشکال در اطراف دفتر وجود دارد.
  3. افراد می توانند با تزریق واکسن آنفولانزا در برابر بیماری آنفولانزا محافظت کنند.
  4. فکر کنم یه حشره گرفتم (فکر می کنم سرماخوردگی یا آنفولانزا دارم.)

 

کلمه “bug” به عنوان یک فعل رایج است. در این صورت به این معنی است که شخص یا چیزی باعث آزار کسی می شود:

  1. Something’s bugging me.
  2. I can’t stop thinking about this thing that’s bugging me.
  3. My boss is bugging me about working extra hours.
  4. Joe’s mother keeps bugging him about his hair, saying that it’s too long.
  5. No one likes Todd because he bugs people.
  6. Andrew’s kids bugged him for years and years about getting a swimming a pool, so finally he got one for them.
  7. All that noise is bugging me.
  8. What’s been bugging you?
  9. Am I bugging you?
  10. Are you busy right now? I don’t want to bug you.
  1. یه چیزی منو اذیت میکنه
  2. نمی توانم از فکر کردن به این چیزی که مرا آزار می دهد دست بردارم.
  3. رئیسم در مورد ساعات اضافی کار با من سرزنش می کند.
  4. مادر جو مدام با او در مورد موهایش ایراد می گیرد و می گوید که خیلی بلند است.
  5. هیچ کس تاد را دوست ندارد زیرا او مردم را آزار می دهد.
  6. بچه‌های اندرو سال‌ها و سال‌ها با او در مورد گرفتن استخر شنا اذیت می‌کردند، بنابراین بالاخره او برای آنها یک استخر گرفت.
  7. این همه سر و صدا مرا آزار می دهد.
  8. چه چیزی شما را آزار داده است؟
  9. آیا من شما را اذیت می کنم؟
  10. الان سرت شلوغه؟ من نمی خواهم شما را اذیت کنم.

 

یک bug همچنین می تواند یک مشکل در یک برنامه کامپیوتری یا یک محصول باشد:

  1. There’s a bug in this program. I can’t use it.
  2. I never use that software. It has too many bugs in it.
  3. This program feels kind of buggy.
  4. They’ve worked the bugs out of the system and now it works fine.
  1. یک باگ در این برنامه وجود دارد. من نمی توانم از آن استفاده کنم.
  2. من هرگز از آن نرم افزار استفاده نمی کنم. اشکالات زیادی در آن وجود دارد.
  3. این برنامه به نوعی باگ به نظر می رسد.
  4. آنها باگ های سیستم را برطرف کرده اند و اکنون به خوبی کار می کند.

 

در نهایت، یک bug می تواند به علاقه زیاد به چیزی، به ویژه طلا اشاره کند.

  1. Gold bugs can drive up the price of gold.
  2. Vanessa’s a gold bug. (She collect a lot of gold.)
  3. She caught a gold bug.
  4. Jonah has a bug for antique jewelry.
  1. حشرات طلا می توانند قیمت طلا را افزایش دهند.
  2. ونسا یک حشره طلاست. (او مقدار زیادی طلا جمع می کند.)
  3. او یک حشره طلا گرفت.
  4. یونا یک حشره برای جواهرات عتیقه دارد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b