بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Breath به فارسی با مثالهای کاربردی
breath چیزی است که به صورت هوا به دهان شما وارد و خارج می شود. این کلمه یک اسم است. اغلب در یک عبارت استفاده می شود.
- Take a breath. (Relax.)
- I need to take a breath. (I’m exhausted. I need a break.)
- I’m out of breath. (I need to stop exercising or moving my body.)
- The performance took my breath away. (I saw something really amazing!)
- Everyone says she’s a breath of fresh air. (She is interesting and pleasant in contrast to what is ordinary.)
- That guy has bad breath. (The air from his mouth smells bad.)
- I can see my breath.
- نفس بکش (آرام باش.)
- باید یه نفس بکشم (خسته ام. نیاز به استراحت دارم.)
- نفسم بند میاد (من باید ورزش یا حرکت بدنم را متوقف کنم.)
- اجرا نفسم را گرفت. (من یک چیز واقعا شگفت انگیز دیدم!)
- همه می گویند او یک نفس تازه است. (او در مقابل آنچه معمولی است جالب و دلپذیر است.)
- آن مرد بوی بد دهان دارد. (هوای دهانش بوی بدی می دهد.)
- می توانم نفسم را ببینم.
پسوند «less» را اضافه کنید تا صفت breathless «بی نفس» را بسازید.
- My grandfather was breathless after walking up the stairs. (He was out of breath.)
- The performance left us breathless. (It was very good.)
- I’m breathless. (I’m surprised.)
- پدربزرگم بعد از بالا رفتن از پله ها نفس نفس نمی زد. (نفسش بند آمده بود.)
- اجرا نفسمان را رها کرد. (خیلی خوب بود.)
- نفسم تنگ شده (تعجب کردم.)
به تفاوت تلفظ بین کلمات “breath” و “breathe” توجه کنید.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.