Meaning and usage of bounce word
What is definition, meaning and usage of word bounce

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Bounce به فارسی با مثالهای کاربردی

از کلمه “bounce” برای توپ ها و سایر اشیایی که روی سطح می افتند و برمی گردند استفاده کنید.

  1. The golf ball bounced when it hit the green.
  2. Brian bounced the basketball down the court.
  3. Stop bouncing that ball. It’s annoying!
  4. The kids are bouncing on the furniture. (They’re jumping on the furniture. They’re going up and down.)
  1. توپ گلف با برخورد به سبزه پرید.
  2. برایان بسکتبال را در زمین پرتاب کرد.
  3. از پریدن آن توپ دست بردارید. آزار دهنده است!
  4. بچه ها روی مبلمان می پرند. (آنها روی مبلمان می پرند. بالا و پایین می روند.)

 

این کلمه همچنین هنگام توصیف فعالیت مالی، مسافرت، بهبودی از یک مشکل و موقعیت هایی که در آن فرد از یک مکان یا موقعیت حذف می شود، استفاده می شود.

  1. Edward bounced around from one job to another.
  2. Denise and Brian bounced around the country for a few years before settling on an apartment in New York. (They traveled to many places.)
  3. Hey, let me bounce a few ideas off of you. (I want you to listen to my ideas and get your reaction.)
  4. Vanessa was depressed following her divorce, but now she’s beginning to bounce back.
  5. The stock market bounced back after it tanked in 2009.
  6. If I don’t put more money into my checking account, I’m going to bounce a few checks. (bounce a check = not enough money in an account to cover payments)
  7. John was bounced off of the plane because of some rude remarks he made to a flight attendant.
  8. A couple of hooligans were bounced out of the bar. (They were thrown out of the bar.)
  1. ادوارد از کاری به شغل دیگر می‌پرداخت.
  2. دنیس و برایان چند سال قبل از اینکه در آپارتمانی در نیویورک مستقر شوند در سراسر کشور گشتند. (آنها به جاهای زیادی سفر کردند.)
  3. سلام، اجازه دهید چند ایده از شما مطرح کنم. (از شما می خواهم به ایده های من گوش دهید و واکنش خود را دریافت کنید.)
  4. ونسا پس از طلاق افسرده بود، اما اکنون او شروع به بازگشت کرده است.
  5. پس از رکود در سال 2009، بازار سهام دوباره بازگشت.
  6. اگر پول بیشتری به حساب جاری خود نریزم، چند چک پس می گیرم. (بازپرداخت چک = پول کافی در حساب برای پوشش پرداخت ها وجود ندارد)
  7. جان به دلیل اظهارات بی ادبانه ای که به مهماندار هواپیما کرد از هواپیما خارج شد.
  8. چند نفر از هولیگان ها از بار بیرون زده شدند. (آنها را از میله بیرون انداختند.)

 

bouncer (معمولاً یک مرد درشت اندام) است که بیرون از کلوپ های شبانه می ایستد و افراد را در داخل می پذیرد. او همچنین به مسائل امنیتی رسیدگی می کند.

  1. The bouncer checked IDs before allowing bar patrons to go inside.
  2. Joe easily got a job as a bouncer because he’s big and intimidating.
  1. پیش از آنکه به مشتریان بار اجازه دهد وارد شوند، شناسه‌ها را چک کرد.
  2. جو به‌راحتی به‌عنوان یک جسارت‌گر شغل پیدا کرد، زیرا بزرگ و ترسناک است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b