بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Bit به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه bit اسمی است که برای مقدار به کار می رود. quite a bit :مقدار زیادی است, a little bit; مقدار کمی است, a tiny bit: یک ذره کوچک. A bit (به خودی خود) می تواند بزرگ یا کوچک باشد.
- I’ll see you in a little bit. (a short time)
- Their company made quite a bit of money last year. (a large amount of money)
- She needs a bit of time to consider her decision. (some time, maybe a long time)
- “This will hurt a little bit,” said the nurse as she vaccinated her patient.
- He knows quite a bit about computers. (He knows a lot about computers.)
- They’ll need a bit of time to find new jobs.
- She’s a bit angry at her boss. (a little angry)
- I’ll have just a tiny bit of that cake–not too much.
- یه کم میبینمت (زمان کوتاهی)
- شرکت آنها در سال گذشته پول زیادی به دست آورد. (مقدار زیادی پول)
- او به کمی زمان نیاز دارد تا تصمیم خود را در نظر بگیرد. (مدتی، شاید مدت ها)
- پرستار در حالی که بیمارش را واکسینه می کرد، گفت: «این کمی درد دارد.
- او کمی در مورد کامپیوتر می داند. (او چیزهای زیادی در مورد کامپیوتر می داند.)
- آنها برای یافتن شغل جدید به زمان کمی نیاز دارند.
- او کمی از رئیس خود عصبانی است. (کمی عصبانی)
- من فقط کمی از آن کیک خواهم داشت – نه خیلی زیاد.
توجه داشته باشید که “bit” معمولاً با مقاله “a” استفاده می شود.
چند راه دیگر برای استفاده از کلمه “bit” وجود دارد.
- Drill bits are attached to a drill when drilling holes in wood, metal, or concrete.
- A person controls a horse through the placement of a bit that goes in the horse’s mouth. The bit is attached to the reins.
- A bit can be a short performance. He’s doing a ten-minute comedy bit.
- مته ها هنگام سوراخ کردن چوب، فلز یا بتن به مته متصل می شوند.
- شخص از طریق قرار دادن بیتی که در دهان اسب می رود، اسب را کنترل می کند. بیت به مهارها متصل است.
- یک بیت می تواند یک اجرای کوتاه باشد. او در حال انجام یک قطعه کمدی ده دقیقه ای است.
کلمه “bit” نیز زمان گذشته فعل “bit” است.
ساده | گذشته | فعل ماضی |
bite
گاز گرفتن |
bit
گاز گرفت |
bitten
گاز گرفته شده |
- Sarah bit into her sandwich.
- Jimmy bit his little brother.
- I accidentally bit my tongue.
- سارا داخل ساندویچش گاز گرفت.
- جیمی برادر کوچکش را گاز گرفت.
- ناخواسته زبانم را گاز گرفتم.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.