Meaning and usage of bare word
What is definition, meaning and usage of word bare

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Bare به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “bare” صفتی است به معنی خالی یا بدون پوشش.

  1. Don’t go out into the cold with a bare head. Make sure you wear a hat that covers your ears.
  2. Victoria likes to walk around the house in her bare feet. (no shoes or socks)
  3. The cupboards are bare. We need to go grocery shopping. (cupboards = cabinets where food is stored.)
  4. Have you ever slept outside on the bare ground?
  5. Pictures of bare naked women made the young man blush.
  6. The brave hunter killed the tiger with his bare hands. (He didn’t use any weapons.)
  1. با سر برهنه در سرما بیرون نروید. حتما از کلاهی استفاده کنید که گوش های شما را بپوشاند.
  2. ویکتوریا دوست دارد با پاهای برهنه در خانه قدم بزند. (بدون کفش و جوراب)
  3. کمدها خالی هستند. باید بریم خرید مواد غذایی (کمد = کابینت که در آن مواد غذایی نگهداری می شود.)
  4. آیا تا به حال بیرون و روی زمین برهنه خوابیده اید؟
  5. تصاویر زنان برهنه باعث سرخ شدن مرد جوان شد.
  6. شکارچی شجاع ببر را با دستان خالی کشت. (از هیچ سلاحی استفاده نکرد.)

 

شکل قید “bare” “بbarely” است. یعنی نه زیاد:

  1. I can barely hear you.
  2. There’s barely any snow on the ground.
  3. We barely ever eat red meat. Usually we eat fish. (It’s better to use “hardly” instead of “barely” in this sentence.)
  4. The woman was barely alive when emergency workers reached her.
  1. من به سختی صدایت را می شنوم
  2. به سختی برفی روی زمین می بارد.
  3. ما به ندرت گوشت قرمز می خوریم. معمولا ماهی می خوریم. (بهتر است در این جمله به جای «به سختی» از «به سختی» استفاده کنید.)
  4. این زن به سختی زنده بود که نیروهای اورژانس به او رسیدند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b