Meaning and usage of ball word
What is definition, meaning and usage of word ball

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Ball به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه ball (توپ) یک کلمه ساده و بسیار رایج در زبان انگلیسی است. موقعیت های مختلفی وجود دارد که در آن استفاده می شود.

یک ball به طور کلی به این صورت است:

  1. A ball is round.
  2. A ball bounces.
  3. A ball rolls.
  4. A ball can be thrown or kicked.
  5. Many balls are made of rubber.
  6. Many sports involve the use of a ball.
  7. A baseball is used in the game of baseball.
  8. Basketball players play with a basketball.
  9. Football players fight over a football.
  10. Soccer players kick a soccer ball.
  1. یک توپ گرد است.
  2. یک توپ پرش می کند.
  3. یک توپ می غلتد.
  4. توپ را می توان پرتاب کرد یا پا زد.
  5. بسیاری از توپ ها از لاستیک ساخته شده اند.
  6. بسیاری از ورزش ها شامل استفاده از توپ هستند.
  7. بیس بال در بازی بیس بال استفاده می شود.
  8. بسکتبالیست ها با توپ بسکتبال بازی می کنند.
  9. بازیکنان فوتبال بر سر یک فوتبال دعوا می کنند.
  10. بازیکنان فوتبال به یک توپ فوتبال لگد می زنند.

(بله، در بسیاری از کشورهای دیگر در سراسر جهان به آن football (فوتبال) می گویند. اما در ایالات متحده این یک soccer است.)

 

  1. Tennis players hit a tennis ball.
  2. Golfers swing at a golf ball.
  3. Pool players play with billiard balls.
  4. A person who likes to stay physically fit might use a medicine ball.
  1. بازیکنان تنیس به توپ تنیس ضربه زدند.
  2. گلف بازان روی توپ گلف تاب می خورند.
  3. بازیکنان استخر با توپ های بیلیارد بازی می کنند.
  4. فردی که دوست دارد از نظر بدنی سالم بماند، ممکن است از توپ طبی استفاده کند.

 

هنگام توصیف چیزهایی که گرد هستند، اغلب از کلمه “ball” استفاده می شود:

  1. A balloon is in the shape of a ball.
  2. An orange is in the shape of a ball.
  3. Some melons look like large balls.
  4. The Earth looks like a ball from a distance.
  5. Planets are spherical and look like balls.
  1. بادکنک به شکل توپ است.
  2. پرتقال به شکل توپ است.
  3. برخی از خربزه ها شبیه توپ های بزرگ هستند.
  4. زمین از دور شبیه یک توپ است.
  5. سیارات کروی هستند و شبیه توپ هستند.

 

عباراتی وجود دارد که شامل کلمه “ball” می شود.

  1. We had a ball at the party. (a ball = a good time)
  2. The ball is in your court. (You have to respond to the situation.)
  3. Keep your eye on the ball. (Pay attention.)
  4. We have to get the ball rolling. (We have to get started on this project.)
  5. He refuses to play ball. (play ball = cooperate)
  6. Let’s play ball. (Let’s play a game, or let’s cooperate.)
  1. در مهمانی توپ داشتیم. (یک توپ = یک وقت خوب)
  2. توپ در زمین شماست. (شما باید به موقعیت پاسخ دهید.)
  3. چشم خود را روی توپ نگه دارید. (توجه کنید.)
  4. ما باید توپ را به حرکت در آوریم. (باید این پروژه را شروع کنیم.)
  5. او از بازی با توپ خودداری می کند. (توپ بازی = همکاری)
  6. بیا توپ بازی کنیم (بیایید یک بازی انجام دهیم یا بیایید همکاری کنیم.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.