بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Bald به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه “bald” صفتی است که برای توصیف شخصی – معمولاً یک مرد – که موهای زیادی روی سر خود ندارد استفاده می شود.
- He’s bald.
- He started to go bald in his late twenties.
- He wishes he weren’t bald.
- He wants to find a product that will reduce his baldness. (The word “baldness” is a noun.)
- A man who is balding, or going bald, may decide to just shave his entire head.
- او کچل است
- او در اواخر بیست سالگی شروع به کچل شدن کرد.
- ای کاش کچل نبود
- او می خواهد محصولی پیدا کند که طاسی او را کاهش دهد. (کلمه “طاسی” یک اسم است.)
- مردی که کچل شده یا کچل می شود، ممکن است تصمیم بگیرد که فقط کل سر خود را بتراشد.
کلمه bald برای چیزهایی که فاقد سطح خاصی هستند نیز استفاده می شود.
- The tires on my car are almost bald. (They have lost almost all of their tread.)
- It’s not safe to drive on bald tires, especially in the winter.
- The mountain has several bald spots near the top where there aren’t any trees.
- To fix some of the bald areas in my yard, I put down grass seed.
- The bald eagle is a symbol of the United States. (The bird looks like it’s bald, but it isn’t.)
- لاستیک های ماشین من تقریبا کچل شده اند. (آنها تقریباً تمام آج خود را از دست داده اند.)
- رانندگی با لاستیک های طاس، به خصوص در زمستان، ایمن نیست.
- کوه دارای چندین نقطه طاس در نزدیکی قله است که در آن هیچ درختی وجود ندارد.
- برای رفع برخی از مناطق طاس در حیاط خود، من دانه علف را گذاشتم.
- عقاب طاس نماد ایالات متحده است. (به نظر می رسد پرنده طاس است، اما اینطور نیست.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.