Meaning and usage of away word
What is definition, meaning and usage of word away

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Away به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه away به عنوان صفت یا قید استفاده می شود. به طور کلی به این معنی است که یک چیز یا یک شخص اینجا نیست یا در یک مکان خاص نیست.

be + away

  1. He’s away from his desk.
  2. She’s not here. She’s away.
  3. I’ll be away for a few days.
  4. They’ve been away since last week.
  1. او از میزش دور است
  2. او اینجا نیست او دور است
  3. من برای چند روز دور خواهم بود.
  4. آنها از هفته گذشته دور بودند.

 

کلمه “away” همچنین هنگام صحبت در مورد حرکت از یک مکان به مکان دیگر مفید است. مثال های زیر عبارات فعل هستند. یک فعل قبل از کلمه “away” می رود.

carry away, cut away, do away with, drive away, fly away, get away, give away, go away, jump away, melt away, move away, put away, run away, throw away, walk away, waste away

دور کردن، قطع کردن، دور کردن، دور کردن، پرواز کردن، دور شدن، بخشش کردن، دور شدن، پریدن، ذوب شدن، دور شدن، دور کردن، دور کردن، دور انداختن، دور شدن، هدر دادن

 

  1. The river carried the boat away.
  2. The camera cut away to another location.
  3. We need to do away with corruption in government.
  4. The thieves drove away with a stolen car.
  5. Geese fly away from here in the winter.
  6. Tom and Janice tried to get away from work early.
  7. We have a lot of stuff we need to give away.
  8. Let’s go away somewhere!
  9. The man jumped away from the train as it approached.
  10. Snow melts away quickly in the sun.
  11. Our neighbors moved away.
  12. Put away your books and notebooks.
  13. The young boy ran away from home and never returned.
  14. Please throw this trash away.
  15. Instead of getting into a fight, Bill just walked away from the person who was bothering him.
  1. رودخانه قایق را با خود برد.
  2. دوربین به مکان دیگری برید.
  3. ما باید فساد در دولت را از بین ببریم.
  4. سارقان با خودروی سرقتی از آنجا فرار کردند.
  5. غازها در زمستان از اینجا دور می شوند.
  6. تام و جنیس سعی کردند زودتر از کار فرار کنند.
  7. ما چیزهای زیادی داریم که باید تقدیم کنیم.
  8. بریم یه جایی!
  9. مرد با نزدیک شدن به قطار از کنار آن پرید.
  10. برف در آفتاب به سرعت آب می شود.
  11. همسایه های ما کوچ کردند.
  12. کتابها و دفترهایتان را کنار بگذارید.
  13. پسر جوان از خانه فرار کرد و دیگر برنگشت.
  14. لطفا این زباله ها را دور بریزید
  15. بیل به جای اینکه وارد دعوا شود، از کسی که او را اذیت می کرد دور شد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b