Meaning and usage of associate word
What is definition, meaning and usage of word associate

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Associate به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “associate” یک فعل است که می توانید برای توصیف روابط بین افراد یا چیزها استفاده کنید. صدای مصوت بلند “a” در انتهای کلمه نشان می دهد که این یک فعل است.

کلمه “associate” یک اسم است. صدای کوتاه “i” در انتهای کلمه نشان می دهد که این یک اسم است. (هر دو کلمه یکسان نوشته می شوند.) An associate فردی است که با او کار می کنیم یا کسی که می شناسیم.

مجموعه اول جملات و سوالات مثال هایی از نحوه استفاده از این کلمه به عنوان فعل ارائه می دهد:

  1. How are you associated with Tom? (Under what circumstances do you know him?
  2. She no longer associates with Vanessa. (She isn’t maintaining the friendship.)
  3. We often associate power with corruption. (There’s a connection between the two things.)
  4. Are you associated with the company? (Do you have a connection to the company?)
  5. Smoking is not now associated with any kind of health benefits, but not too long ago some doctors actually believed in its therapeutic effects.
  1. چگونه با تام ارتباط دارید؟ (در چه شرایطی او را می شناسید؟
  2. او دیگر با ونسا ارتباط برقرار نمی کند. (او دوستی را حفظ نمی کند.)
  3. ما اغلب قدرت را با فساد مرتبط می‌دانیم. (بین این دو چیز ارتباطی وجود دارد.)
  4. آیا با شرکت در ارتباط هستید؟ (آیا ارتباطی با شرکت دارید؟)
  5. سیگار در حال حاضر با هیچ نوع فوایدی برای سلامتی همراه نیست، اما چندی پیش برخی از پزشکان واقعاً به اثرات درمانی آن اعتقاد داشتند.

 

در این مجموعه مثال های بعدی، کلمه “associate” یک اسم است:

  1. Bill is an associate of mine. We work together occasionally.
  2. I’ll talk to my associates and see what they think about this idea. (associates = coworkers)
  3. The manager called all the associates together for a meeting. (associate = workers; retail workers)
  1. بیل یکی از همکاران من است. ما گاهی با هم کار می کنیم.
  2. من با همکارانم صحبت خواهم کرد و ببینم نظر آنها در مورد این ایده چیست. (همکاران = همکاران)
  3. مدیر تمام همکاران را برای یک جلسه دعوت کرد. (همکار = کارگران؛ کارگران خرده فروشی)

 

کلمه associate “انجمن” اسمی است که برای توصیف گروهی از مردم استفاده می شود که برای یک هدف مشترک ملاقات می کنند.

  1. The National Association of English Teachers (NAET) held its annual meeting in Chicago this year.
  2. She belongs to an association that helps people recover from drug addiction.
  3. Teresa ended her association with the group after it was discovered that they had ties to organized crime.
  1. انجمن ملی معلمان انگلیسی (NAET) امسال نشست سالانه خود را در شیکاگو برگزار کرد.
  2. او به انجمنی تعلق دارد که به افراد کمک می کند تا از اعتیاد به مواد مخدر رهایی یابند.
  3. ترزا پس از اینکه مشخص شد آنها با جنایات سازمان یافته ارتباط دارند، به ارتباط خود با این گروه پایان داد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.