معنی کلمه Announce به فارسی با چند مثال

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Announce به فارسی با مثالهای کاربردی

To announce ارائه اطلاعات از طریق گفتار یا نوشتن است. یک اعلامیه معمولاً به چیزی که مهم است مربوط می شود.

1. Maria and David announced that they were getting married.
2. Walter will announce his decision to leave the company or remain where he is.
3. Amina was thrilled to announce that she’s expecting a baby.
4. The airline announced that flights would be delayed due to bad weather.

1. ماریا و دیوید اعلام کردند که ازدواج می کنند.
2. والتر تصمیم خود را برای ترک شرکت یا ماندن در جایی که هست اعلام خواهد کرد.
3. آمنه با خوشحالی اعلام کرد که در انتظار بچه‌دار شدن است.
4. این شرکت هواپیمایی اعلام کرد که پروازها به دلیل بدی آب و هوا با تاخیر انجام می شود.

کلمه announcement “اعلام” یک اسم است:

1. Did you hear the announcement?
2. The teacher made an important announcement.
3. Daily announcements at school are made over the intercom.
4. Wedding announcements are sent out several months before a big wedding takes place.

1. آیا اطلاعیه را شنیدید؟
2. معلم اعلامیه مهمی داد.
3. اطلاعیه های روزانه در مدرسه از طریق اینترفون انجام می شود.
4. اعلامیه های عروسی چندین ماه قبل از برگزاری یک عروسی بزرگ ارسال می شود.

به شخصی که اعلامیه می دهد، announcer گوینده می گویند.

1. Radio announcers inform listeners of the time, the weather, and the latest news.
2. Football announcers describe what is happening during a football game.
3. The announcer could not be heard because the public address (P.A.) system was full of static.

1. گویندگان رادیو شنوندگان را از زمان، آب و هوا و آخرین اخبار مطلع می کنند.
2. گویندگان فوتبال آنچه را که در جریان یک بازی فوتبال اتفاق می افتد توصیف می کنند.
3. صدای گوینده شنیده نمی شد زیرا سیستم آدرس عمومی (P.A.) پر از استاتیک بود.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.