Meaning and usage of animal word
What is definition, meaning and usage of word animal

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Animal به فارسی با مثالهای کاربردی

یک animal (حیوان) موجود زنده ای است که می تواند به اطراف حرکت کند و خود را تکثیر کند. انسان ها دوست ندارند خود را حیوان بدانند، اما بسیاری از ویژگی های مشابهی دارند.

  1. There are millions of different animals on the planet.
  2. Some animals eat only plants. They’re called herbivores.
  3. Some animals eat only meat. They’re called carnivores.
  4. Some animals eat both plants and meat. They’re called omnivores.
  5. Vanessa loves animals.
  6. She’s an animal lover.
  7. Do you like animals?
  8. Have you ever owned an animal?
  9. Domesticated animals are called pets.
  10. Be kind to animals.
  11. A veterinarian is a doctor who takes care of animals.
  1. میلیون ها حیوان مختلف روی کره زمین وجود دارد.
  2. برخی از حیوانات فقط گیاهان می خورند. آنها گیاهخوار نامیده می شوند.
  3. برخی از حیوانات فقط گوشت می خورند. به آنها گوشتخوار می گویند.
  4. برخی از حیوانات هم گیاه و هم گوشت می خورند. آنها همه چیزخوار نامیده می شوند.
  5. ونسا حیوانات را دوست دارد.
  6. او یک دوستدار حیوانات است
  7. آیا حیوانات را دوست دارید؟
  8. آیا تا به حال صاحب حیوان بوده اید؟
  9. به حیوانات اهلی می گویند حیوانات خانگی.
  10. با حیوانات مهربان باشیم
  11. دامپزشک پزشکی است که از حیوانات مراقبت می کند.

 

گاهی اوقات برای اشاره به رفتار یک فرد از کلمه “animal” استفاده می کنیم.

  1. Four-year-old David is making animal noises. He likes to imitate animals.
  2. People at the store behaved like wild animals, pushing, shoving, and fighting over items on clearance.
  3. Don’t eat like an animal. Bring the food to your mouth. Don’t bring your mouth to the food.
  4. Teenagers at the party acted like animals and destroyed the house.
  1. دیوید چهار ساله در حال تولید صداهای حیوانات است. او دوست دارد از حیوانات تقلید کند.
  2. مردم در فروشگاه مانند حیوانات وحشی رفتار می‌کردند، هل می‌دادند، هل می‌دادند، و بر سر اقلام در ترخیص دعوا می‌کردند.*
  3. مثل حیوان غذا نخورید غذا را به دهان خود بیاورید. دهان خود را به سمت غذا نبرید.
  4. نوجوانان حاضر در مهمانی مانند حیوانات رفتار کردند و خانه را ویران کردند.

*on clearance: در حال فروش

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b