Meaning and usage of active word
What is definition, meaning and usage of word active

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Active به فارسی با مثالهای کاربردی

active بودن فعال یا درگیر شدن در چیزی است یک فرد می تواند در اجتماع فعال باشد، در ورزش فعال باشد، در مدرسه فعال باشد یا فقط به طور کلی فعال باشد.

  1. How active are you in your community? Do you participate in any organizations?
  2. Darnesha is an active member of her church.
  3. Vince is a very active person. He likes to play sports, he works hard, and he is well known in his community as a volunteer.
  4. Wesley is not a very active person. He just sits on the couch all day and watches TV.
  5. Bina’s children are very active. They do all kinds of activities.
  1. چقدر در جامعه خود فعال هستید؟ آیا در هیچ سازمانی شرکت می کنید؟
  2. دارنشا یکی از اعضای فعال کلیسای خود است.
  3. وینس یک فرد بسیار فعال است. او دوست دارد ورزش کند، سخت کار می کند و در جامعه خود به عنوان یک داوطلب شناخته شده است.
  4. وسلی خیلی آدم فعالی نیست. او تمام روز را روی مبل می نشیند و تلویزیون تماشا می کند.
  5. بچه های بینا خیلی فعال هستند. آنها همه نوع فعالیت را انجام می دهند.

 

کلمه activity “فعالیت” یک اسم است:

  1. Are you involved in any sort of activity?
  2. Riding a bike is a fun and healthy activity.
  3. Someone needs to monitor the children’s activities at the park.
  4. Teachers like to see their students get involved in many different activities at school.
  5. The police noticed what looked like an illegal activity inside that house.
  6. Inactivity and a lack of exercise can cause a person to gain weight quickly, (The prefix that makes this word negative is “in.”)
  7. There’s been a lot of activity in the stock market lately.
  1. آیا درگیر هر نوع فعالیتی هستید؟
  2. دوچرخه سواری یک فعالیت سرگرم کننده و سالم است.
  3. کسی باید بر فعالیت های کودکان در پارک نظارت کند.
  4. معلمان دوست دارند دانش آموزان خود را درگیر فعالیت های مختلف در مدرسه ببینند.
  5. پلیس متوجه فعالیتی غیرقانونی در داخل آن خانه شد.
  6. بی تحرکی و ورزش نکردن می تواند باعث افزایش وزن سریع در فرد شود (پیشوندی که این کلمه را منفی می کند «در» است.)
  7. اخیراً در بازار سهام فعالیت های زیادی صورت گرفته است.

 

کلمه activate فعال کردن یک فعل است. فعال کردن چیزی به معنای به حرکت درآوردن یا فعال کردن آن است:

  1. In order to activate your credit card, you must call this phone number and enter some information.
  2. I haven’t activated my bank account online. I still have to do that.
  3. Do you know how to activate a new cell phone?
  4. The governor is activating several thousand National Guard troops to help residents cope with a disaster caused by flooding.
  1. برای فعال کردن کارت اعتباری خود باید با این شماره تماس بگیرید و اطلاعاتی را وارد کنید.
  2. من حساب بانکی خود را به صورت آنلاین فعال نکرده ام. من هنوز باید این کار را انجام دهم.
  3. آیا می دانید چگونه یک تلفن همراه جدید را فعال کنید؟
  4. فرماندار در حال فعال کردن چندین هزار نیروی گارد ملی برای کمک به ساکنان برای مقابله با فاجعه ناشی از سیل است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b