Meaning and usage of account word
What is definition, meaning and usage of word account

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Account به فارسی با مثالهای کاربردی

To account for something به معنای پیگیری آن است. شخص سوابق را نگه می دارد، یادداشت می کند و اطلاعات را حفظ می کند. این کلمه را می توان برای موقعیت های مختلف استفاده کرد:

  1. Charles can’t account for his whereabouts last weekend. (He can’t remember where he was.)
  2. Did you account for the possibility that all of these extra people might show up today? (account for = plan)
  3. We all have to account to a higher power for our behavior. (account to = report; explain)
  1. چارلز نمیتواند آخر هفته گذشته محل اختفای خود را توضیح دهد. (او نمی تواند به یاد بیاورد که کجا بود.)
  2. آیا احتمال اینکه همه این افراد اضافی ممکن است امروز ظاهر شوند را در نظر گرفتید؟ (حساب = طرح)
  3. همه ما باید به خاطر رفتار خود در برابر قدرتی بالاتر حساب کنیم. (حساب به = گزارش؛ توضیح)

 

عبارت on account «در حساب» بسیار شبیه به because of «به دلیل» است.

  1. The game was canceled on account of the weather.
  2. On account of Bob’s mismanagement of his department, the company lost millions of dollars.
  3. The team lost the game on account of bad coaching and the players’ loss of interest.
  1. بازی به دلیل آب و هوا لغو شد.
  2. به دلیل سوء مدیریت باب در بخش خود، شرکت میلیون ها دلار ضرر کرد.
  3. این تیم به دلیل مربیگری بد و از دست دادن علاقه بازیکنان بازی را باخت.

 

وقتی این کلمه اسم باشد، به رکورد یا محلی برای نگهداری پول اشاره دارد.

  1. Do you have a bank account?
  2. How do you keep track of all your accounts?
  3. An accountant is a person who maintains accounts for spending and income.
  4. Renee’s account of events did not match those of others who witnessed the accident.
  1. آیا حساب بانکی دارید؟
  2. چگونه تمام حساب های خود را پیگیری می کنید؟
  3. حسابدار شخصی است که برای مخارج و درآمد حسابداری می کند.
  4. گزارش رنه از وقایع با گزارش های دیگران که شاهد حادثه بودند مطابقت نداشت.

 

فردی که در کالج accounting حسابداری می خواند بعداً تبدیل به یک فرد می شود accountant حسابدار.

  1. Kevin works as an accountant.
  2. I always have an accountant do my taxes.
  3. Accountants are very busy during tax season.
  4. Maria would like to become a C.P.A. That’s a certified public accountant.
  1. کوین به عنوان حسابدار کار می کند.
  2. من همیشه یک حسابدار دارم که مالیات من را انجام می دهد.
  3. حسابداران در فصل مالیات بسیار مشغول هستند.
  4. ماریا دوست دارد C.P.A شود. این یک حسابدار رسمی رسمی است.

 

چند عبارت وجود دارد که از کلمه account “حساب” استفاده می کنند.

  1. You don’t have to do this on my account. (It’s not necessary to do this for my benefit.)
  2. The teacher will hold you to account for your missed assignments. (hold to account = to place responsibility)
  3. The woman was called to account for her shoplifting. (She was caught stealing and she was asked to explain her
  1. شما مجبور نیستید این کار را در حساب من انجام دهید. (لازم نیست این کار را به نفع من انجام دهم.)
  2. معلم شما را به خاطر تکالیف از دست رفته‌تان پاسخگو خواهد بود. (حساب نگه داشتن = مسئولیت پذیرفتن)
  3. این زن به دلیل دزدی از مغازه بازخواست شد. (او در حال دزدی دستگیر شد و از او خواسته شد که برای او توضیح دهد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.